دبیرستان عشق
دبیرستان عشق
پرش زمانی به تولد
ویو ادمین
هانیا لباساشو پوشید کوک هم همینطور اولین نفر دوست صمیمی هانیا بود تولد ساعت ۸ شب شروع میشد و الا ساعت۷و نیم بود ، ساعت یه ربع ۸ بودو ته و جیمین و هوپ و نامی و یونگ و و جین هم اومدن همه بودنو تولد شروع
دوپس دوپس ( نمی دونم چرا اینو نوشتم🤣)
نوبت رسید کادو ها بود( سعی میکنم عکس کادو هارو بفرستم )
همه کادو هاشونو دادن هانیا کادو هارو باز کرد بیشتر از همه کادوی لینا و ته رو دوست داشت ( بچه ها اسم دوست صمیمیه هانیا لینا )
(،البته کادوی کوک هم خوب بود )
کیک خوردن و اینا دیگه شب پارتی شدو همه میرقصیدن
ویو ته
از حسم به کوک کاملا مطمعن شده بودم و الان می خوام بهش بگم( بچه ها ته الان مسته کوک هم همینطور )
ویو کوک
نمی دونم نمی دونم انگار..انگار عاشق ته شدم اما میترسم منو رد کنه
ته: کوک بیا
کوک: اوکی
ته کوکو به یجای خلوت کشوند
ته: دیگه نمی تونم تحمل کنم .... کوک کوک من تورو دوس دارم
کوک: منم دوست دارم
حر فاشونو بهم زدن و اینا مهمونی تموم شد همه رفتن خونه هاشون
شرطا
۱۵ لایک
۲ کام
۱ فالو
پرش زمانی به تولد
ویو ادمین
هانیا لباساشو پوشید کوک هم همینطور اولین نفر دوست صمیمی هانیا بود تولد ساعت ۸ شب شروع میشد و الا ساعت۷و نیم بود ، ساعت یه ربع ۸ بودو ته و جیمین و هوپ و نامی و یونگ و و جین هم اومدن همه بودنو تولد شروع
دوپس دوپس ( نمی دونم چرا اینو نوشتم🤣)
نوبت رسید کادو ها بود( سعی میکنم عکس کادو هارو بفرستم )
همه کادو هاشونو دادن هانیا کادو هارو باز کرد بیشتر از همه کادوی لینا و ته رو دوست داشت ( بچه ها اسم دوست صمیمیه هانیا لینا )
(،البته کادوی کوک هم خوب بود )
کیک خوردن و اینا دیگه شب پارتی شدو همه میرقصیدن
ویو ته
از حسم به کوک کاملا مطمعن شده بودم و الان می خوام بهش بگم( بچه ها ته الان مسته کوک هم همینطور )
ویو کوک
نمی دونم نمی دونم انگار..انگار عاشق ته شدم اما میترسم منو رد کنه
ته: کوک بیا
کوک: اوکی
ته کوکو به یجای خلوت کشوند
ته: دیگه نمی تونم تحمل کنم .... کوک کوک من تورو دوس دارم
کوک: منم دوست دارم
حر فاشونو بهم زدن و اینا مهمونی تموم شد همه رفتن خونه هاشون
شرطا
۱۵ لایک
۲ کام
۱ فالو
۳.۹k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.