هفتمین عشق
هفتمین عشق
Part1 فصل ۲
روای ادمین:
۴ ماه از ناپدید شدن یهویی ات میگذره
کوک تو این مدت به بدترین شکل افسرده شده مثل یک گلپژمرده
با اینکه کاترین رو به قتل رسونده ولی بازم ازش نفرت داره
همه جا رو گشته ولی ات انگار ذوب شده رفته زیر زمین
هنوز آخرین نامه ات از جونشم براش عزیز تره ینی
اخرین دیدار فقط همون روز بود
فلش بک قبل گم شدن ات....
روای کوک
_ بعد اینکه ات نامه رو داد خاستم بندازمش بیرون و انداختمش ولی فضولیم گل کرد ینی چی میتونه نوشته باشه
نامه رو دوباره برداشتم و بازش کردم
نامه:
سلام جونگ کوکی
میدونم از دستم عصبانی هستی ولی.... میشه دسبند تو جعبه رو نگاه کنی
خاستم بگم من همون همبازی کودکیت بودم این دستبند رو هنوزم نگه داشتم
بیشتر از همه دلم میخاست تو رو ببینم ولی زندگی همیشه بهت گوش نمیده
خاستم بگم دوست دارم...
دسبند رو از جعبه در اوردم باورم نمیشه....
خودشه
سریع رفتم ات رو پیدا کنم ولی باورم نمیشد اخرین صحنه افتادن ات از سخره باشه...
فلش بک الان
_ صبحمو با یه روز کیری دیگه شروع کردم و بازم رفته دنبال ات بگردم
تهیونگ: بیا صبحونه بخور باز کجا میری
_میرم دنبال عشق زندگیم
تهیونگ: کوک بس کن اون مرده..
_نمرده من میدونم میدونم اون زندست
حسش میکنم
تهیونگ: چجوری؟ بعد پرت شدن از سخره چجوری؟ حتی جسدش ـ.....
حرف با احساس سوزش رو صورتم قطع شد...
خماری تو کونتون🌚
شرط 25 لایک
25 کامنت
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part1 فصل ۲
روای ادمین:
۴ ماه از ناپدید شدن یهویی ات میگذره
کوک تو این مدت به بدترین شکل افسرده شده مثل یک گلپژمرده
با اینکه کاترین رو به قتل رسونده ولی بازم ازش نفرت داره
همه جا رو گشته ولی ات انگار ذوب شده رفته زیر زمین
هنوز آخرین نامه ات از جونشم براش عزیز تره ینی
اخرین دیدار فقط همون روز بود
فلش بک قبل گم شدن ات....
روای کوک
_ بعد اینکه ات نامه رو داد خاستم بندازمش بیرون و انداختمش ولی فضولیم گل کرد ینی چی میتونه نوشته باشه
نامه رو دوباره برداشتم و بازش کردم
نامه:
سلام جونگ کوکی
میدونم از دستم عصبانی هستی ولی.... میشه دسبند تو جعبه رو نگاه کنی
خاستم بگم من همون همبازی کودکیت بودم این دستبند رو هنوزم نگه داشتم
بیشتر از همه دلم میخاست تو رو ببینم ولی زندگی همیشه بهت گوش نمیده
خاستم بگم دوست دارم...
دسبند رو از جعبه در اوردم باورم نمیشه....
خودشه
سریع رفتم ات رو پیدا کنم ولی باورم نمیشد اخرین صحنه افتادن ات از سخره باشه...
فلش بک الان
_ صبحمو با یه روز کیری دیگه شروع کردم و بازم رفته دنبال ات بگردم
تهیونگ: بیا صبحونه بخور باز کجا میری
_میرم دنبال عشق زندگیم
تهیونگ: کوک بس کن اون مرده..
_نمرده من میدونم میدونم اون زندست
حسش میکنم
تهیونگ: چجوری؟ بعد پرت شدن از سخره چجوری؟ حتی جسدش ـ.....
حرف با احساس سوزش رو صورتم قطع شد...
خماری تو کونتون🌚
شرط 25 لایک
25 کامنت
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۸.۴k
- ۰۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط