مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:⁴⁹
که صدای میرا رو پشت سرم شنیدم
میرا:اوووو فکر کنم بد موقع اومدم
از جونگگوک جدا شدم و برگشتم سمتش
از خجالت داشتم اب میشدم که چرا میرا مارو تو اون وضعیت دیده
که جونگکوک گفت
_میرا نمیتونی وقتی میای تو در بزنی
میرا دختره شوخ طبعی بود و با خنده ادامه داد
میرا :اشکالی نداره خجالت نکشید اومدم ببینم چیزی نیاز ندارید
من میرم به کارتون برسید(خنده)
میرا رفت بیرون و درو بست
+وای جونگکوک ابروم رفت
_ات تو زن منی پس مشکلی نیست مشکل از خواهره منه که اینطوری وارد میشه
+خب باشه عزیزم قهوتو بخور و استراحت کن من برم پایین کارت تموم شد بهم خبر بده تا اماده شم که بریم
_باشه خانومم برو پایین
به جونگکوک لبخندی زدم و رفتم بیرون اروم از پله ها رفتم پایین
که میرا نشسته بود روی کاناپه
خجالت میکشیدم که تو روش نگاه کنم
رفتم نشستم کنارش
میرا:زنداداش اومدی واقعا ببخشید بدون در زدن وارد شدم
بهش لبخندی زدم و گفتم
+اشکالی نداره عزیزم
.................................
مشغول حرف زدن بودیم که جونگکوک اومد پایین....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:⁴⁹
که صدای میرا رو پشت سرم شنیدم
میرا:اوووو فکر کنم بد موقع اومدم
از جونگگوک جدا شدم و برگشتم سمتش
از خجالت داشتم اب میشدم که چرا میرا مارو تو اون وضعیت دیده
که جونگکوک گفت
_میرا نمیتونی وقتی میای تو در بزنی
میرا دختره شوخ طبعی بود و با خنده ادامه داد
میرا :اشکالی نداره خجالت نکشید اومدم ببینم چیزی نیاز ندارید
من میرم به کارتون برسید(خنده)
میرا رفت بیرون و درو بست
+وای جونگکوک ابروم رفت
_ات تو زن منی پس مشکلی نیست مشکل از خواهره منه که اینطوری وارد میشه
+خب باشه عزیزم قهوتو بخور و استراحت کن من برم پایین کارت تموم شد بهم خبر بده تا اماده شم که بریم
_باشه خانومم برو پایین
به جونگکوک لبخندی زدم و رفتم بیرون اروم از پله ها رفتم پایین
که میرا نشسته بود روی کاناپه
خجالت میکشیدم که تو روش نگاه کنم
رفتم نشستم کنارش
میرا:زنداداش اومدی واقعا ببخشید بدون در زدن وارد شدم
بهش لبخندی زدم و گفتم
+اشکالی نداره عزیزم
.................................
مشغول حرف زدن بودیم که جونگکوک اومد پایین....
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۱k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط