.
.
بی دلیل ! بی معنا و الکی ... فقط باعث میشه خواننده از اون رمان دلسرد بشه ...
حالا میریم سراغ رمان هایی که از تکست های قوی استفاده می کنن
تکست؟ نوشته ها ، جملات قوی و پر معنا ... چیزی که خواننده دوباره اون جمله رو بخونه و با خودش بگه چه باحال گفت نویسنده !
مثلا : -سرنوشت ما با خودکار بیک نوشته شده و....
*این جمله در رمان بانوی قصه ادامه داشت*
خب من خواننده یادم موندش! حتی میدونم تو کدوم سکانس نوشته شده تو چه صفحه ای؟
حالا یه سری ها میان از جمله ی تکست مانند کلیشه ای استفاده میکنن:
-عوض نشدی ، عوضی شدی
یا -من عوض شدم ولی تو عوضی شدی
شما باید مادر جملات خودتون باشید ! زاده ی ذهن شما باشن !
یکی دیگه از پوئن های مثبت ؛ هیجان توی رمانه
شما تصور کنید که بدون هیچ جدایی ، نفرتی ، شخص سومی یک رمان نوشته بشه خدایی اصلا جذاب نیست...
آدم هیجان استرس نرسیدن دو شخصیت اصلی رمان و باید همیشه داشته باشه
به خدا برای من بارها اتفاق افتاده که انقدر هیجان داشتم سر رمان که صفحه ی رمان و بستم و ازش اومدم بیرون...
یه دور تو خونه میزنم ... میرم آب میخورم هنوزم قلبم تند تند میتپه این برمیگرده با بازی احساساتی که نویسنده بلده با قلمش نشون بده !
رمان نباید مسیر آرومی رو در پیش بگیره چون آدم مثل دارو باید از سر اجبار تحملش کنه ...! بعضی ها قلمشون بلد نیست هیجانی بنویسه پس رو میارن به چیزی فراتر از بوسه وسط رمان هاشون !
این در حالی که یه رمان عاشقانه موفق باید با متن داستان خواننده رو تو مشتش بگیره !
بازم مثالم رمان بانوی قصه هستش ، هممون عاشق اون تیکه های ریز عاشقانه که ما میفهمیدیم و همراز نمیفهمید وسط رمان شدیم درسته؟
خب آیا طریق بوسه ی فرانسوی رو beste عزیز توصیف کرده؟
قطعا نه ! پس بدونید لازمه ی یک رمان سوژه ی قوی یا عاشقانه ی قوی هستش ... حالا جدا از رمان هایی که هر دو تاشو داشتن و هنوز تو یادها موندن و ماندگار شدن !!!
اما سوژه ی قوی یعنی چی؟ سوژه ای که تک باشه ، تک نباشه با قلم تو تک بشه ، کاری بکنی که کسی که برای اولین بار اون سوژه رو نوشته دو زانو در برابر نوشته هات بشینه ... نتونه حرفی بزنه !
نه اینکه به من رمان "بی قرار" معرفی بشه و برم بخونم و با یک نگاه بفهمم از رمان غریبه آشنا کپی کرده ... که دقیقا زمانی که لیلا تو دانشگاه بود و یکی دختر یخی صداش زد و همون حرف و بهش زد من به نوشته های اون نویسنده پوزخند بزنم !
که سوژه ی سوختن صورت دختر و همه چی کپی باشه و من رقبت نکنم یک بار دیگه به سراغ اون رمان برم...
خواننده ها احمق نیستن ، این و آویزه ی گوشیتون کنید !!!
#پست بعد ...
بی دلیل ! بی معنا و الکی ... فقط باعث میشه خواننده از اون رمان دلسرد بشه ...
حالا میریم سراغ رمان هایی که از تکست های قوی استفاده می کنن
تکست؟ نوشته ها ، جملات قوی و پر معنا ... چیزی که خواننده دوباره اون جمله رو بخونه و با خودش بگه چه باحال گفت نویسنده !
مثلا : -سرنوشت ما با خودکار بیک نوشته شده و....
*این جمله در رمان بانوی قصه ادامه داشت*
خب من خواننده یادم موندش! حتی میدونم تو کدوم سکانس نوشته شده تو چه صفحه ای؟
حالا یه سری ها میان از جمله ی تکست مانند کلیشه ای استفاده میکنن:
-عوض نشدی ، عوضی شدی
یا -من عوض شدم ولی تو عوضی شدی
شما باید مادر جملات خودتون باشید ! زاده ی ذهن شما باشن !
یکی دیگه از پوئن های مثبت ؛ هیجان توی رمانه
شما تصور کنید که بدون هیچ جدایی ، نفرتی ، شخص سومی یک رمان نوشته بشه خدایی اصلا جذاب نیست...
آدم هیجان استرس نرسیدن دو شخصیت اصلی رمان و باید همیشه داشته باشه
به خدا برای من بارها اتفاق افتاده که انقدر هیجان داشتم سر رمان که صفحه ی رمان و بستم و ازش اومدم بیرون...
یه دور تو خونه میزنم ... میرم آب میخورم هنوزم قلبم تند تند میتپه این برمیگرده با بازی احساساتی که نویسنده بلده با قلمش نشون بده !
رمان نباید مسیر آرومی رو در پیش بگیره چون آدم مثل دارو باید از سر اجبار تحملش کنه ...! بعضی ها قلمشون بلد نیست هیجانی بنویسه پس رو میارن به چیزی فراتر از بوسه وسط رمان هاشون !
این در حالی که یه رمان عاشقانه موفق باید با متن داستان خواننده رو تو مشتش بگیره !
بازم مثالم رمان بانوی قصه هستش ، هممون عاشق اون تیکه های ریز عاشقانه که ما میفهمیدیم و همراز نمیفهمید وسط رمان شدیم درسته؟
خب آیا طریق بوسه ی فرانسوی رو beste عزیز توصیف کرده؟
قطعا نه ! پس بدونید لازمه ی یک رمان سوژه ی قوی یا عاشقانه ی قوی هستش ... حالا جدا از رمان هایی که هر دو تاشو داشتن و هنوز تو یادها موندن و ماندگار شدن !!!
اما سوژه ی قوی یعنی چی؟ سوژه ای که تک باشه ، تک نباشه با قلم تو تک بشه ، کاری بکنی که کسی که برای اولین بار اون سوژه رو نوشته دو زانو در برابر نوشته هات بشینه ... نتونه حرفی بزنه !
نه اینکه به من رمان "بی قرار" معرفی بشه و برم بخونم و با یک نگاه بفهمم از رمان غریبه آشنا کپی کرده ... که دقیقا زمانی که لیلا تو دانشگاه بود و یکی دختر یخی صداش زد و همون حرف و بهش زد من به نوشته های اون نویسنده پوزخند بزنم !
که سوژه ی سوختن صورت دختر و همه چی کپی باشه و من رقبت نکنم یک بار دیگه به سراغ اون رمان برم...
خواننده ها احمق نیستن ، این و آویزه ی گوشیتون کنید !!!
#پست بعد ...
۱۵.۹k
۱۲ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.