پارت بیست و یکم / part21
پارت بیست و یکم / part21
تهیونگ : از عصبانیت دندونامو بهم فشردم..
گوشیمو برداشتمو سریع روشنش کردم..زنگی به بچها زدم .
جین : قربااننننن شما زنده ایدد؟
جیهوپی که داره اشک میریزه*
جین : کجابودید چیشد؟؟
شوگا : باید منم میومدم
تهیونگ : خواهش میکنم بچها من واقعا نمیتونم الان خوب صحبت کنم. من تو خونشونمگیر افتادم خوا...
کوک : خب؟
تهیونگ : گوشیم ناخوداگاه زمین افتاد..
بهش خیره بودم گوشیمو سریع برداشتم و قطع کردم تو تنظیماتش رفتم..
کوک : من بهت چی گفتم ؟ نگفتم میتونم زندگیتو برات جهنم کنم؟
و جلو رفتمو یقه شو گرفتم..
کوک : گفتم یا نگفتم ؟
بگو! گفتم یا نه؟ و هلش دادم که به دیوار خوردو افتاد.
تهیونگ : دست از گوشیم برنداشتم..انگشتمو به حالت کارخونه یواش بردم و همین شد که گوشی خاموش شد و من به هدفم رسیدم.
سرم بشدت از ضربه ای که خورده بود درد می کرد..
چشمای نیمه بازمو باز کردم که به سمتم اومد و گوشیمو برداشت
_میبینی؟رفتارای منم دلیل دارن من آدم عجیبی نیستم!فقط خوشم از خوبی کردن به دیگران نمیآد که نتیجه اش میشه..
تهیونگ : خودتوناینکارو اگه بودید انجام نمیدادید؟؟؟
کوک : برگشتم و پوزخندی بهش زدم لپهاش از عصبانیت سرخ شده بود و با موهای شلخته بهم خیره شده بود..مثل بچهای ۴ ساله میبود..
_اگه طرف آدمی مثل تو ساده بود بنظرم هیچ نیازی به اینکارا نبود.
تهیونگ : همونجا زدم زیرگریه..بی توجه رفت..
خود اصلیمو فراموش کرده بودم..اون آدم جدی ای که بودم..
یک ساعتی گذشت.. چون کسی استخدام نشده بود کارای خونرو باید من انجام میدادم..
اما خب صدای زنگ در در اومد..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
تهیونگ : از عصبانیت دندونامو بهم فشردم..
گوشیمو برداشتمو سریع روشنش کردم..زنگی به بچها زدم .
جین : قربااننننن شما زنده ایدد؟
جیهوپی که داره اشک میریزه*
جین : کجابودید چیشد؟؟
شوگا : باید منم میومدم
تهیونگ : خواهش میکنم بچها من واقعا نمیتونم الان خوب صحبت کنم. من تو خونشونمگیر افتادم خوا...
کوک : خب؟
تهیونگ : گوشیم ناخوداگاه زمین افتاد..
بهش خیره بودم گوشیمو سریع برداشتم و قطع کردم تو تنظیماتش رفتم..
کوک : من بهت چی گفتم ؟ نگفتم میتونم زندگیتو برات جهنم کنم؟
و جلو رفتمو یقه شو گرفتم..
کوک : گفتم یا نگفتم ؟
بگو! گفتم یا نه؟ و هلش دادم که به دیوار خوردو افتاد.
تهیونگ : دست از گوشیم برنداشتم..انگشتمو به حالت کارخونه یواش بردم و همین شد که گوشی خاموش شد و من به هدفم رسیدم.
سرم بشدت از ضربه ای که خورده بود درد می کرد..
چشمای نیمه بازمو باز کردم که به سمتم اومد و گوشیمو برداشت
_میبینی؟رفتارای منم دلیل دارن من آدم عجیبی نیستم!فقط خوشم از خوبی کردن به دیگران نمیآد که نتیجه اش میشه..
تهیونگ : خودتوناینکارو اگه بودید انجام نمیدادید؟؟؟
کوک : برگشتم و پوزخندی بهش زدم لپهاش از عصبانیت سرخ شده بود و با موهای شلخته بهم خیره شده بود..مثل بچهای ۴ ساله میبود..
_اگه طرف آدمی مثل تو ساده بود بنظرم هیچ نیازی به اینکارا نبود.
تهیونگ : همونجا زدم زیرگریه..بی توجه رفت..
خود اصلیمو فراموش کرده بودم..اون آدم جدی ای که بودم..
یک ساعتی گذشت.. چون کسی استخدام نشده بود کارای خونرو باید من انجام میدادم..
اما خب صدای زنگ در در اومد..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۰.۱k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.