پارت بیستم / part20
پارت بیستم / part20
کوک : وسط پله ها یهو وایسادم..داشتم چیکار میکردم؟
خودمم نمیدونم! ولی به راهم ادامه دادمو به سمت اتاق رفتم.
سوپو گذاشتم روی میز ..
همینجوری که به هوا نگاه می کردم تیکه تیکه گفتم :
ام این سوپ برای ادمای مست خوبه. بخور و استراحت کن.
اینکارو کردم فقط واسه اینکه امروز حالت خوب نیستو روز اول کاریته وگرنه دفعه بعدی خودت میفهمی چه بلایی سرت میارم
و بلند شدم و از اتاق خارج شدم.
با این وضعیت..تا وقتی که بهش بتونماعتماد کنم شبا خوش گذرونی کنسله مثل اینکه.
نفسی فوت کردم..
تا شب حتی خودمم نمیدونم چجوری گذروندم.
به سمت اتاقم رفتم دروبازکردم
تهیونگ خواب بود. روی صندلی کنار تخت نشستم
کجا دیده بودمش؟
دستام ناخوداگاه به سمت موهاش رفت.
تهیونگ : ق..قربان؟
کوک : سریع دستمو عقب کشیدم و لبخند ضایعمو محوکردم.
تهیونگ: شما اینجایین؟ اوه من.. ببخشید معذرت میخوام میدونم چه کار افتضاحی کردم واقعا متاسفم
کوک : بیداری؟؟
تهیونگ : عاااا موبایلم
کوک : موبایلشو برداشتم و بهش دادم.
تهیونگ : اوو یخ زده.. خیلی مچکرم ممنون
و از اتاق سریع بیرونرفتم
کوک : یاا می خوای..
اما با سرعت از اتاق خارج شد..
_میخوای یه تیشرت بهت...بدم!
هوف به ترقوهام خب که چی!؟ به درک بره من زیادی با بقیه براش فرق گذاشتم
خودمم نمیدونم دارم چیکار میکنم جالبه خیلیی!
نامجون : قربان؟
کوک : بیاداخل
نامجون : اتاق تهیونگرو مشخص کردم شما اوکی اید؟
کوک : چیی! اتاق رو به رو ای؟
تهیونگ :...
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
کوک : وسط پله ها یهو وایسادم..داشتم چیکار میکردم؟
خودمم نمیدونم! ولی به راهم ادامه دادمو به سمت اتاق رفتم.
سوپو گذاشتم روی میز ..
همینجوری که به هوا نگاه می کردم تیکه تیکه گفتم :
ام این سوپ برای ادمای مست خوبه. بخور و استراحت کن.
اینکارو کردم فقط واسه اینکه امروز حالت خوب نیستو روز اول کاریته وگرنه دفعه بعدی خودت میفهمی چه بلایی سرت میارم
و بلند شدم و از اتاق خارج شدم.
با این وضعیت..تا وقتی که بهش بتونماعتماد کنم شبا خوش گذرونی کنسله مثل اینکه.
نفسی فوت کردم..
تا شب حتی خودمم نمیدونم چجوری گذروندم.
به سمت اتاقم رفتم دروبازکردم
تهیونگ خواب بود. روی صندلی کنار تخت نشستم
کجا دیده بودمش؟
دستام ناخوداگاه به سمت موهاش رفت.
تهیونگ : ق..قربان؟
کوک : سریع دستمو عقب کشیدم و لبخند ضایعمو محوکردم.
تهیونگ: شما اینجایین؟ اوه من.. ببخشید معذرت میخوام میدونم چه کار افتضاحی کردم واقعا متاسفم
کوک : بیداری؟؟
تهیونگ : عاااا موبایلم
کوک : موبایلشو برداشتم و بهش دادم.
تهیونگ : اوو یخ زده.. خیلی مچکرم ممنون
و از اتاق سریع بیرونرفتم
کوک : یاا می خوای..
اما با سرعت از اتاق خارج شد..
_میخوای یه تیشرت بهت...بدم!
هوف به ترقوهام خب که چی!؟ به درک بره من زیادی با بقیه براش فرق گذاشتم
خودمم نمیدونم دارم چیکار میکنم جالبه خیلیی!
نامجون : قربان؟
کوک : بیاداخل
نامجون : اتاق تهیونگرو مشخص کردم شما اوکی اید؟
کوک : چیی! اتاق رو به رو ای؟
تهیونگ :...
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۳.۱k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.