مجنون که به دیوانهگری شهرهی شهر است

۷۲۲
#مجنون که به دیوانه‌گری شهره‌ی شهر است
در دشت #جنون همسفر عاقل ما بود ...

#فرخی_یزدی
دیدگاه ها (۴)

۷۲۳داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستادداشت باران در مسیر ِن...

۷۲۴دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده استچه کرده ای که ز بود و...

۷۲۱داستانم را به #مجنون گفتم و با خنده گفت : این همه #دیوانگ...

۷۲۰ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شودوین راز سر به مهر به عالم...

یک بار پرسیدی که چرا خود را دیوانه ی تو خطاب میکنم، آنگاه با...

کلبــه ای با نغمه ی گیتار می خواهد دلمبوی عطــر دشت گندمــزا...

۰۰۰۰۰۰۰۰۰.............. ....😐تو اگه قصه بخای دل پرغصه بخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط