اهدیشب من تحریک شده بودم که باهاش همکاری میکردم اما الا

اه..دیشب من تحریک شده بودم که باهاش همکاری میکردم اما الان دیگه خوشم نمیاد که لبامو میبوسه...اون داره زیاده روی میکنه.
جین(نمیتونستم خودمو کنترل کنم...اومم لباشو خیلی دوست دارم..دوست ندارم که تمومش کنم)
سرشو گرفتم و به عقب هدایتش کردم تا لباشو برداره تا بتونم نفس بکشم..
مین: اه..بس کن
جین(دوست ندارم کسی تو کارم دخالت کنه..خودش دیشب داشت باهام همکاری میکرد__من اربابشم هرکاری دلم بخواد میکنم..اونم نمیتونه هیچ کاری انجام بده)
جین: من ار----
حرفش نیمه کاره موند چون صدای تلفنش از بیرون اومد..
جین: اوففف...خودتو بشور بیا پایین صبحونه
مین: باشه.
جین خیلی خوشگله اما اخلاقش اصلا خوب نیست..من نباید بهش رو میدادم که جرعت کنه لبامو ببوسه..اه من چم شده_هم دلم میخواد بیشتر ببوستم هم دلم میخواد که دیگه به کارش ادامه ندهههه.
همش درحال فکر کردن و صحبت کردن باخودم بودمو همزمان خودمو شستم اومدم بیرون~~~~~~~
دیدگاه ها (۰)

#ارباب_خشن [پارت²⁵]اومدم بیرون تا موهامو خشک کنم...سشوار رو ...

پ/ج: تو غلط میکنی.جین: ببین__ تو دیگه نمیتونی کاری کنی که کا...

#ارباب_خشن [پارت ²⁴]جین ویو^^احساس میکنم که به لباش معتاد شد...

این پارت اسمات هست نمیزارم چون قانون ویسگون رو باید رعایت کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط