«وقتی باهات کات کرد و میفهمی ازش بارداری»
«وقتی باهات کات کرد و میفهمی ازش بارداری»
p⁴
¶ سلام خانم لی عمو تون من رو فرستاده دنبالتون
+سلام بله
سوار ماشین شدم و رفتیم خونه عموم
«رسیدن ب خونه عمو »
از ماشین پیاده شدم . بادیگاردا درو برام باز کردن
رفتم تو عموم هم دب در بود
عمو: سلام دخترم«دستاش رو باز کرد
+ عمو جونم «رفت بغلش
از بغل عمو اومدم بیرون خدمتکار اتاقم رو بهم نشون
داد.
لباسام رو مرتب کردم و خودم رو روی تخت انداختم
+هووووف چقد خوابم میاد
چشمام کم کم گرم شدن و بعد خواب........
_«چند روزی حالم خیلی بد بود اون خبر ، رفتن رونا
سود سهام شرکتم ک داره افت می کنه
از هر طرف داره بهم فشار وارد میشه
نمیدونم چیکار کنم
منشیم گفت ی سرمایه گذار ژاپنی هست ک می خواد باهامون قرار داد ببنده ی هفته بعد قرار بریم ژاپن
تا اون موقع باید تحمل کنم
+« از خواب بیدار شدم ، دست و صورتم رو شستم و رفتم پایین »
آجوما : سلام خانم
+ لازم نیست باهام اینجوری حرف بزنین رونا صدام کنید
آجوما: باشه
+ عمو به همون زودی رفت سر کار
آجوما: اره و گفت وقتی بیدار شدین بهتون بگم شما هم برید
+ آها
+« بعد از صبحانه رفتم آماده شدم ، سوار ماشین شدم و رفتم شرکت عموم»
+« بعد از چند دقیقه رسیدم شرکت از ماشین پیاده شدم و سویچ دادم تا پارکش کنم. رفتم توی شرکت و اتاق مدیر رو ازشون پرسیدم و بلخره پیداش کردم. تقی ب در زدم و وارد شدم»
+ سلام عمو جون
÷سلام دخترم خوب خوابیدی
رفتم رو صندلی نشستم
+اوهوم
÷ خوبه
÷ خب هفته بعد قراره ی سرمایه گزاری کره ای بیاد و من دقیقه ی روز قبلش باید برم آمریکا پس این کارو ب تو میسپارم
+ ولی عمو من هنوز آماده نیستم و شما همچین قرار داد مهمی رو میسپارین ب من
÷ من بهت اعتماد دارم پس تو هم ب خودت اعتماد داشته باش میدونم از پسش برمیای
+ ممنونم عمو
÷ من ک کاری نکردم، الانم میتونی بری بیرون ب منشیم میگم اتاقت رو نشون بده
+ باشه
+« از اتاق رفتم بیرون منشی لی اتاقم رو نشون داد و چندتا پرونده هم بهم داد،»
+« باورم نمیشه عمو همچین کاری رو ب من سپرده
ینی اون سرمایه گذار کیه ، اه من باید فکرم رو ب کار بدم »
+« شروع کردم ب نگاه کردن پرونده ها»
{ساعت ها بعد کلا شب شد}
+ آخیش بلخره تموم شد
باقیمونده قهوم رو خوردم کیفم رو برداشتم و رفتم بیرون
+ انگار همه رفتن مگه ساعت چنده
+« نگاهی ب ساعت کردم. چی 00:00 شب شد»
+« داشتم از شرکت خارج میشدم ک یکی.......
❤️
#فیک
#چندپارتی
#تکپارتی
#بی_تی_اس
#کیم_تهیونگ
#بنگتن
#همتون_رو_دوست_دارم
❤️✨
p⁴
¶ سلام خانم لی عمو تون من رو فرستاده دنبالتون
+سلام بله
سوار ماشین شدم و رفتیم خونه عموم
«رسیدن ب خونه عمو »
از ماشین پیاده شدم . بادیگاردا درو برام باز کردن
رفتم تو عموم هم دب در بود
عمو: سلام دخترم«دستاش رو باز کرد
+ عمو جونم «رفت بغلش
از بغل عمو اومدم بیرون خدمتکار اتاقم رو بهم نشون
داد.
لباسام رو مرتب کردم و خودم رو روی تخت انداختم
+هووووف چقد خوابم میاد
چشمام کم کم گرم شدن و بعد خواب........
_«چند روزی حالم خیلی بد بود اون خبر ، رفتن رونا
سود سهام شرکتم ک داره افت می کنه
از هر طرف داره بهم فشار وارد میشه
نمیدونم چیکار کنم
منشیم گفت ی سرمایه گذار ژاپنی هست ک می خواد باهامون قرار داد ببنده ی هفته بعد قرار بریم ژاپن
تا اون موقع باید تحمل کنم
+« از خواب بیدار شدم ، دست و صورتم رو شستم و رفتم پایین »
آجوما : سلام خانم
+ لازم نیست باهام اینجوری حرف بزنین رونا صدام کنید
آجوما: باشه
+ عمو به همون زودی رفت سر کار
آجوما: اره و گفت وقتی بیدار شدین بهتون بگم شما هم برید
+ آها
+« بعد از صبحانه رفتم آماده شدم ، سوار ماشین شدم و رفتم شرکت عموم»
+« بعد از چند دقیقه رسیدم شرکت از ماشین پیاده شدم و سویچ دادم تا پارکش کنم. رفتم توی شرکت و اتاق مدیر رو ازشون پرسیدم و بلخره پیداش کردم. تقی ب در زدم و وارد شدم»
+ سلام عمو جون
÷سلام دخترم خوب خوابیدی
رفتم رو صندلی نشستم
+اوهوم
÷ خوبه
÷ خب هفته بعد قراره ی سرمایه گزاری کره ای بیاد و من دقیقه ی روز قبلش باید برم آمریکا پس این کارو ب تو میسپارم
+ ولی عمو من هنوز آماده نیستم و شما همچین قرار داد مهمی رو میسپارین ب من
÷ من بهت اعتماد دارم پس تو هم ب خودت اعتماد داشته باش میدونم از پسش برمیای
+ ممنونم عمو
÷ من ک کاری نکردم، الانم میتونی بری بیرون ب منشیم میگم اتاقت رو نشون بده
+ باشه
+« از اتاق رفتم بیرون منشی لی اتاقم رو نشون داد و چندتا پرونده هم بهم داد،»
+« باورم نمیشه عمو همچین کاری رو ب من سپرده
ینی اون سرمایه گذار کیه ، اه من باید فکرم رو ب کار بدم »
+« شروع کردم ب نگاه کردن پرونده ها»
{ساعت ها بعد کلا شب شد}
+ آخیش بلخره تموم شد
باقیمونده قهوم رو خوردم کیفم رو برداشتم و رفتم بیرون
+ انگار همه رفتن مگه ساعت چنده
+« نگاهی ب ساعت کردم. چی 00:00 شب شد»
+« داشتم از شرکت خارج میشدم ک یکی.......
❤️
#فیک
#چندپارتی
#تکپارتی
#بی_تی_اس
#کیم_تهیونگ
#بنگتن
#همتون_رو_دوست_دارم
❤️✨
۱۷.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.