پارت¹¹
پارت¹¹
ت¹¹
لیا: باباااااا
سوهیون: چیه دختر چرا داد میزنی
لیا: فیلیکس و یارو تو بغلش بردد
سوهیون: وای دیوونه شدم گو وون پرد هف پا( مح خدم دارم حر میخورم لازم نیس بگی) ( از خود راضیم چقد مح💅🏼)
گو وون: دیدی چجوری اوردمش
سوجون: انم داش زندگیشو میکرد چرا نذاشتی
گو وون : احساس خاصی بهش دارم
سوجون: اها پس
ناشناس: گو وون به پاهتی فیلیکس نگا میکنه . یه بوسهتو گونه فیلیکس میکاره.
گو وون: بپیچ بیمارستان این اطرافا
سوجون: اوک
ناشناس: رسیدن. گووون فیلیکس و بغلش میگیره و میذاره رویه تخت
گو وون: پرستار هرچقد پول بخوای بت میدمفقیهنگا بشبندا
پرستار: باشه
گو وون: شماره حساب و بدید
پرستار: *************
گو وون: اومد
پرستار: هیونگته؟
گووون: نه
پرستار: کیته؟
گو وون: چرا میپرسی
پرستار : هچ
ناشناس: پرستار پار فیلیکس و پانسمان
میکنه و واسش چندتا آمپول آرام بخش
مینویسه و یدونه بهش میزنه
گو وون : خدافز
پرستار: خدافز
ناشناس: گو وون فیلیکس و بغل میکنه و میره
پرستار : وایستید
گووون: بله؟
پرستار : میتونید ویلچر بردارید
گووون: نح میخوام خدم بغلش کنم
ناشناس: بسمت ماشین حرکت کرد و
ایندفع با فیلیکس میره عقب میشینه
سوجون: بریم؟
گو وون: بریم
نه واسا یه ابمیوه واسش بگیرم
سوجون: یکی فک کنه فک میکنه
شوهرشی انقد هواشو داری
گو وون: تو کاری به این کارا نداشته باشه!
ناشناس: میرسن. گووون فیلیکس و بغل
میکنه و میره بسمت یه اتاق دونفره رفت
سوجون: هیونگگگ
گو وون: اروم تازه خوابیده
سوجون: من میرم کار دارم خدافز
گو وون: خدافز
ناشناس: شلوارکِ فیلیکس و عوض میکنه و یه تیشرت شل میپوشنه .
گو وون: الان فق منو توییم
ناشناس: دراز میکشه و دستاشو دور کمر
فیلیکس حلقه میکنه و سرشو میزاره بغل
گردن فیلیکس نفسش به فیلیکس
میخوره و فیلیکس قلقلکش میاد بلند
میشه
چشاش از تعجب گنده میکنه .
گو وون با شیطنت نگا میکنه و میگه
گو وون: انتظار نداشتی نه؟
ناشناس: فیلیکس با یه قیافه مظلومو
شکست خورده ای سرشو پرت میکنه رو
بالشت گریه میکنه.
گو وون: چیشده؟
فیلیکس: چیشده واقعن( با لحن خوردنیی)
گو وون: تو داریگریه میکنی خو
فیلیکس: میخوام زندگی کنم تو کارو زندگی نداری چرا ولم نمیکنیمیخوام برم پیش مامانم پیش بابام خواهرم .
گووون: میارمشون اینجا بعدم کارو زندگیمتویی
فیلیکس: با مامان بابام چیکار داری عاخه؟
گو وون: میخوام پسرشونو بگیرم
فیلیکس: نه به همجن
ناشناس : جلو دهنشو گرف
گووون: سیسس
ناشناس:فیلیکس دست گو وون و گااز میگیره
گو وون: عایی چته وحشی
ناشناس: گو وون دستشو از زیر دندونشو
میکشه .فیلیکس سرشو گذاش رو بالشت .
گو وون: الان میام فکر فرارم نکن
ت¹¹
لیا: باباااااا
سوهیون: چیه دختر چرا داد میزنی
لیا: فیلیکس و یارو تو بغلش بردد
سوهیون: وای دیوونه شدم گو وون پرد هف پا( مح خدم دارم حر میخورم لازم نیس بگی) ( از خود راضیم چقد مح💅🏼)
گو وون: دیدی چجوری اوردمش
سوجون: انم داش زندگیشو میکرد چرا نذاشتی
گو وون : احساس خاصی بهش دارم
سوجون: اها پس
ناشناس: گو وون به پاهتی فیلیکس نگا میکنه . یه بوسهتو گونه فیلیکس میکاره.
گو وون: بپیچ بیمارستان این اطرافا
سوجون: اوک
ناشناس: رسیدن. گووون فیلیکس و بغلش میگیره و میذاره رویه تخت
گو وون: پرستار هرچقد پول بخوای بت میدمفقیهنگا بشبندا
پرستار: باشه
گو وون: شماره حساب و بدید
پرستار: *************
گو وون: اومد
پرستار: هیونگته؟
گووون: نه
پرستار: کیته؟
گو وون: چرا میپرسی
پرستار : هچ
ناشناس: پرستار پار فیلیکس و پانسمان
میکنه و واسش چندتا آمپول آرام بخش
مینویسه و یدونه بهش میزنه
گو وون : خدافز
پرستار: خدافز
ناشناس: گو وون فیلیکس و بغل میکنه و میره
پرستار : وایستید
گووون: بله؟
پرستار : میتونید ویلچر بردارید
گووون: نح میخوام خدم بغلش کنم
ناشناس: بسمت ماشین حرکت کرد و
ایندفع با فیلیکس میره عقب میشینه
سوجون: بریم؟
گو وون: بریم
نه واسا یه ابمیوه واسش بگیرم
سوجون: یکی فک کنه فک میکنه
شوهرشی انقد هواشو داری
گو وون: تو کاری به این کارا نداشته باشه!
ناشناس: میرسن. گووون فیلیکس و بغل
میکنه و میره بسمت یه اتاق دونفره رفت
سوجون: هیونگگگ
گو وون: اروم تازه خوابیده
سوجون: من میرم کار دارم خدافز
گو وون: خدافز
ناشناس: شلوارکِ فیلیکس و عوض میکنه و یه تیشرت شل میپوشنه .
گو وون: الان فق منو توییم
ناشناس: دراز میکشه و دستاشو دور کمر
فیلیکس حلقه میکنه و سرشو میزاره بغل
گردن فیلیکس نفسش به فیلیکس
میخوره و فیلیکس قلقلکش میاد بلند
میشه
چشاش از تعجب گنده میکنه .
گو وون با شیطنت نگا میکنه و میگه
گو وون: انتظار نداشتی نه؟
ناشناس: فیلیکس با یه قیافه مظلومو
شکست خورده ای سرشو پرت میکنه رو
بالشت گریه میکنه.
گو وون: چیشده؟
فیلیکس: چیشده واقعن( با لحن خوردنیی)
گو وون: تو داریگریه میکنی خو
فیلیکس: میخوام زندگی کنم تو کارو زندگی نداری چرا ولم نمیکنیمیخوام برم پیش مامانم پیش بابام خواهرم .
گووون: میارمشون اینجا بعدم کارو زندگیمتویی
فیلیکس: با مامان بابام چیکار داری عاخه؟
گو وون: میخوام پسرشونو بگیرم
فیلیکس: نه به همجن
ناشناس : جلو دهنشو گرف
گووون: سیسس
ناشناس:فیلیکس دست گو وون و گااز میگیره
گو وون: عایی چته وحشی
ناشناس: گو وون دستشو از زیر دندونشو
میکشه .فیلیکس سرشو گذاش رو بالشت .
گو وون: الان میام فکر فرارم نکن
۲.۶k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.