عشق (پارت ۸۱)

ته: ناهار مهمونشون کنم *چشمک و خنده*
یونا : *خنده*
زنگ میزنم به اعضا (تماس گروهی)
// مکالمه //
ته: سلام *خوشحال*
اعضا: سلام *تعجب*
جیمین: چیشد حالش خوبه؟
ته: هوم، ساعت ۱ برا ناهار بیاین رستوران **** مهمون من
یونگی: به چه مناسبت
نامی: ته چه خبره؟
کوک: نکنه عمو شدیم😃
ته: *خنده*
اعضا: مبارکهههههههه
ته: مرسییییی منتظرم
اعضا: باش خدافظ
// پایان مکالمه //
یونا: *خنده*
به محض اینکه قط میکنم گوشی یونا زنگ میخوره
ته: کیه؟
یونا: مینجی
جواب میده
// مکالمه //
یونا: الو
مینجی: سلااااااااااااممممممممم مبارکههههههههههههه
یونا: *خنده* سلام مرسی عزیزم
مینجی: بسلامتی
یونا: مرسی، قسمت شما *خنده*
مینجی: تشکر *خنده*
یونا: چه خبر خوبی؟
مینجی: خبر خیر سلامتی، جز حرص خوردن خبری نیس که خواهر
یونا: چرا؟ مصاحبه؟
مینجی: هعیییییییی دس رو دلم نذار که خونه
جیمین: مینجییییییی
یونا و ته: *قهقهه*
مینجی: *خنده* میبینمت
یونا: بای، مرسی زنگ زدی فدات شم
مینجی: قربونت خدافظ
// پایان مکالمه //
میریم خونه و به یونا کمک میکنم آماده شه باهم میریم سمت رستوران، اعضا یکی یکی میان و تبریک میگن و ناهار میخوریم و اونروز تموم میشه

~شرایط پارتای بعد:
~ ۶۴۵ فالوور🎀
~ ۳۰ لایک🩷
~ ۳۰ کامنت🩰

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۵۱)

عشق (پارت ۸۲)

عشق (پارت ۸۳)

عشق (پارت ۸۰)

عشق (پارت ۷۹)

پارت ۶۰ فیک ازدواج مافیایی

ویو صبح از خواب بیدار شدم رفتم کارهای مربوطه رو انجام دادم و...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط