رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
part ⁴⁵
♡عو چه بوی خوبی میاد*ذوق*
✓معلومه دستپخت من حرف نداره
وقتی این جمله رو گفتم بهم تعظیم کرد
✓عا چیکار میکنی؟*نگران*
♡آقای مین واقعا ازتون ممنونم برای اینکه منو به خونه خودتون آوردین و نذاشتین برده ی پدرتون شم
✓ اصلا حرفشم نزن نمیخوام کسی برده ی پدرم باشه و اینکه تا وقتی اینجایی هرچی لازم داشتی بهم بگو برات تهیش میکنم برام مهم نیست هزینش چقدر باشه.... دوم اینکه دوست ندارم منو اینجا آقای مین صدا کنی همونطور ک من میخوام از این به بعد جه هوآ صدات کنم
ویو جه هوآ:
رد دادم.......
چه جملات انگیزشی.... فکر میکردم آقای مین یعنی یونگی از اون آدمای سرد و بی حوصله باشه اما الان ک نگاه میکنم خیلی خوب و مهربونه اون تنها کسیه ک میتونه منو آروم کنه....
♡عا اما من چطور میتونم شمارو.....
✓ اسمم یونگیه جه هوآ ممنون میشم مثل دوتا دوست باهم رفتار کنیم
♡د.. د.. دوست؟
✓ اووم... بعدش قرار نیست دیگه بیای شرکت..... من خودم صورت حساب ها رو میارم اینجا و همینجا باهم برسیشون میکنیم و من کل ماجراهایی ک توی شرکت اتفاق افتاد رو بهت میگم یا اینکه اگر جلسه ای داشتیم تورو با تماس تصویری توی جلسات حضور میدم.... و آخرین حرف اینکه چ صبح چ شب پرده های رو ب عمارت باید بسته باشن لطفا بازشون نکن... نمیخوام بابام باز بیاد سراغت... اگر خواستی کسیو دعوت کنی بهم بگو.... میخوام بابام فکر کنه من تورو فراری دادم و تو الان توی خونه ی من نیستی.... لطفا از خونه بیرون نرو چون نمیخوام اتفاقی برات بیفته.. حتی توی حیاط..... چون بادیگاردا دور تا دورمون رو محاصره کردن و تحت نظر دارن مارو
part ⁴⁵
♡عو چه بوی خوبی میاد*ذوق*
✓معلومه دستپخت من حرف نداره
وقتی این جمله رو گفتم بهم تعظیم کرد
✓عا چیکار میکنی؟*نگران*
♡آقای مین واقعا ازتون ممنونم برای اینکه منو به خونه خودتون آوردین و نذاشتین برده ی پدرتون شم
✓ اصلا حرفشم نزن نمیخوام کسی برده ی پدرم باشه و اینکه تا وقتی اینجایی هرچی لازم داشتی بهم بگو برات تهیش میکنم برام مهم نیست هزینش چقدر باشه.... دوم اینکه دوست ندارم منو اینجا آقای مین صدا کنی همونطور ک من میخوام از این به بعد جه هوآ صدات کنم
ویو جه هوآ:
رد دادم.......
چه جملات انگیزشی.... فکر میکردم آقای مین یعنی یونگی از اون آدمای سرد و بی حوصله باشه اما الان ک نگاه میکنم خیلی خوب و مهربونه اون تنها کسیه ک میتونه منو آروم کنه....
♡عا اما من چطور میتونم شمارو.....
✓ اسمم یونگیه جه هوآ ممنون میشم مثل دوتا دوست باهم رفتار کنیم
♡د.. د.. دوست؟
✓ اووم... بعدش قرار نیست دیگه بیای شرکت..... من خودم صورت حساب ها رو میارم اینجا و همینجا باهم برسیشون میکنیم و من کل ماجراهایی ک توی شرکت اتفاق افتاد رو بهت میگم یا اینکه اگر جلسه ای داشتیم تورو با تماس تصویری توی جلسات حضور میدم.... و آخرین حرف اینکه چ صبح چ شب پرده های رو ب عمارت باید بسته باشن لطفا بازشون نکن... نمیخوام بابام باز بیاد سراغت... اگر خواستی کسیو دعوت کنی بهم بگو.... میخوام بابام فکر کنه من تورو فراری دادم و تو الان توی خونه ی من نیستی.... لطفا از خونه بیرون نرو چون نمیخوام اتفاقی برات بیفته.. حتی توی حیاط..... چون بادیگاردا دور تا دورمون رو محاصره کردن و تحت نظر دارن مارو
۸.۰k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.