فقط یه موقع هست از شغلم متنفر میشم...
فقط یه موقع هست از شغلم متنفر میشم...
اونجا که زودتر از اطرافیان متوجه وخامت اوضاع میشیم و مجبوریم به بقیه امید بدیم...
تهش امید هست به خدا همیشه...
ولی خیلی وقتا از نظر علمی مطمئنی کاری پیش نمیره و باید منتظر معجزه باشند...
مثل اون روز که پدر دوستم آنفولانزا داشت و زنگ زد و شرایطشون رو گفت... پرسید چی میشه؟ 😔😔😔و من میدونستم دیگه تمومه...اما گفتم امید داشته باشید...
یا وقتی پدر زن عمو اینتوبه شده بود... و من گفتم امید داشته باشید... 😔😔😔اما فهمیده بودم تمومه...
یا چهارشنبه شب که آقای بهشت زنگ زدند و شرایط برادرشون رو شرح دادند...
و من فهمیدم که 😔😔😔
اما گفتم ان شاءالله سرپا میشن...
نمیشه بقیه رو ناامید کرد...
اما با هرکدوم از اینا خودم له میشم😔😔😔
خدایا از عمر بی برکت من بگیر و به عمر آدم حسابیات اضافه کن...
من حتی تسلیت گفتنم بلد نیستم😔
اینجور وقتا از خودم و کارم متنفر میشم😔😔😔
اونجا که زودتر از اطرافیان متوجه وخامت اوضاع میشیم و مجبوریم به بقیه امید بدیم...
تهش امید هست به خدا همیشه...
ولی خیلی وقتا از نظر علمی مطمئنی کاری پیش نمیره و باید منتظر معجزه باشند...
مثل اون روز که پدر دوستم آنفولانزا داشت و زنگ زد و شرایطشون رو گفت... پرسید چی میشه؟ 😔😔😔و من میدونستم دیگه تمومه...اما گفتم امید داشته باشید...
یا وقتی پدر زن عمو اینتوبه شده بود... و من گفتم امید داشته باشید... 😔😔😔اما فهمیده بودم تمومه...
یا چهارشنبه شب که آقای بهشت زنگ زدند و شرایط برادرشون رو شرح دادند...
و من فهمیدم که 😔😔😔
اما گفتم ان شاءالله سرپا میشن...
نمیشه بقیه رو ناامید کرد...
اما با هرکدوم از اینا خودم له میشم😔😔😔
خدایا از عمر بی برکت من بگیر و به عمر آدم حسابیات اضافه کن...
من حتی تسلیت گفتنم بلد نیستم😔
اینجور وقتا از خودم و کارم متنفر میشم😔😔😔
۲.۸k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.