سناریو
سناریو#
درخواستی
وقتی که دیشب مس*ت بودی و به جونگ کوک جولوی همه اعتراف کردی که دوسش داری و روز بعد با واکنش اعضا رو به رو میشی
RM:امیدوارم اون مکنه کوچولومون خوشبختت کنه💔
jin:جونگکوک خیلی برا خوشحالم
(شب همش به خودش سیلی میزنه که چرا زودتر بهت اعتراف نکرده💔)
suga:چه خوب💔منم دیگه علاقه ای به زنده بودن ندارم💔💔💔💔
j_hope:(خودشو همیشه خوشحال نشون میده ولی شبا به عکسات نگاه میکنه و (💔حسرت میخوره
jimin:از قبل برات حلقه گرفته بود که خواستگاری کنه ولی بعدش حلقه رو نابود میکنه💔
v:برات کافه رزرو کرده بود که بهت اعتراف کنه ولی مثله اینکه بعد از اون شب تهیونگ دیگه اصلا تو اون شهر نبوده💔
jungkook:جونگکوک به ا/ت تعریف میکنه که چیشده بوده
ا/ت:من اینارو دیشب گفتم؟😨
jungkook:بله کیوتک خانوم،اجازه هست؟(منظورش اینه که میتونه ببوستش)
ا/ت:بله (با خجالت)
jungkook:کیوت🥺🎀
و شروع بوسه.....
چطور بود؟
درخواستی
وقتی که دیشب مس*ت بودی و به جونگ کوک جولوی همه اعتراف کردی که دوسش داری و روز بعد با واکنش اعضا رو به رو میشی
RM:امیدوارم اون مکنه کوچولومون خوشبختت کنه💔
jin:جونگکوک خیلی برا خوشحالم
(شب همش به خودش سیلی میزنه که چرا زودتر بهت اعتراف نکرده💔)
suga:چه خوب💔منم دیگه علاقه ای به زنده بودن ندارم💔💔💔💔
j_hope:(خودشو همیشه خوشحال نشون میده ولی شبا به عکسات نگاه میکنه و (💔حسرت میخوره
jimin:از قبل برات حلقه گرفته بود که خواستگاری کنه ولی بعدش حلقه رو نابود میکنه💔
v:برات کافه رزرو کرده بود که بهت اعتراف کنه ولی مثله اینکه بعد از اون شب تهیونگ دیگه اصلا تو اون شهر نبوده💔
jungkook:جونگکوک به ا/ت تعریف میکنه که چیشده بوده
ا/ت:من اینارو دیشب گفتم؟😨
jungkook:بله کیوتک خانوم،اجازه هست؟(منظورش اینه که میتونه ببوستش)
ا/ت:بله (با خجالت)
jungkook:کیوت🥺🎀
و شروع بوسه.....
چطور بود؟
۲.۹k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.