جهنم من با او🍷فصل 1
جهنم من با او🍷فصل 1
# پارت ۴
ویو ا.ت : داشتم با خودم حرف میزدم که یه دفعه کوک گف ....
کوک : شنیدم چی گفتی از خداتم باشه پس اینقد زر نزن الان استاد میاد
ا.ت : ایشششش 😒
☆ پرش زمانی به پایان زنگ دوم
ویو ا.ت : داشتم با دوستام حرف میزدم که کوک گف شب پارتی داره همهی بچههای کلاس باید بیان رو به بچه ها کردم و گفتم
ا.ت : بریممممم ؟
سوجینا و یونهی : آره بریمممم
ا.ت : اوکی
☆ پرش زمانی به تموم شدن دانشگاه
ویو ا.ت : خسته و کوفته با رفقا از دانشگاه اومدیم بیرون هر کدوم به سمت خونهی خودش حرکت کرد وارد خونه شدم تکالیف رو نوشتم و ساعت رو برای ساعت ۷ و نیم تنظیم کردم و من باید ۹ اونجا باشم بیخیال گرفتم خوابیدم ......
☆ پرش زمانی به ۷ و نیم
ویو ا.ت : بیدار شدم سریع رفتم یه حموم ده مینی گرفتم اومدم موهامو سشوار کشیدم و حالت دادم و خوشگل کردم یه آرایش خوب و خوشگل کردم و لباس کوتاهم که رنگ سیاه بود رو پوشیدم و آماده شدم خیلی خوب بود سوار ماشین شدم و رفتم دنبال سوجینا و یونهی ....
☆ پرش زمانی به رسیدن به پارتی
ویو ا.ت : وارد شدیم و رفتیم یه گوشه نشستیم منم یه پیک زدم که یونهی گف ....
یونهی : ا.ت جون لطفا زیاده روی نکن
ا.ت : باشه بابا حواسم هس
ویو کوک : داشتم شراب میخوردم که یکی اومد و گف ا.ت تایر ماشینم رو پنچر کرده عصبی شدم یه نقشهای براش کشیدم چنان بلایی سرش بیارم که نگو ......
ویو ا.ت : یه آهنگ گذاشتن سوجینا با تهیونگ رف و یونهی هم با جیمین رفت برای رقص منم نشسته بودم که کوک اومد .....
کوک : چه لیدی زیبایی افتخار رقص میدین ؟
ا.ت : چرا که نه
ویو ا.ت : کوک محکم کمرم رو گرفت و رفیم وست یکم که رقصیدیم کوک گفت
کوک : میدونی با کسایی که ازشون بدم میاد چیکا میکنم ؟
ا.ت : بله ؟
کوک : این کار ....
ویو ا.ت : یه دفعه کوک کمرم رو ول کرد که ....
# پارت ۴
ویو ا.ت : داشتم با خودم حرف میزدم که یه دفعه کوک گف ....
کوک : شنیدم چی گفتی از خداتم باشه پس اینقد زر نزن الان استاد میاد
ا.ت : ایشششش 😒
☆ پرش زمانی به پایان زنگ دوم
ویو ا.ت : داشتم با دوستام حرف میزدم که کوک گف شب پارتی داره همهی بچههای کلاس باید بیان رو به بچه ها کردم و گفتم
ا.ت : بریممممم ؟
سوجینا و یونهی : آره بریمممم
ا.ت : اوکی
☆ پرش زمانی به تموم شدن دانشگاه
ویو ا.ت : خسته و کوفته با رفقا از دانشگاه اومدیم بیرون هر کدوم به سمت خونهی خودش حرکت کرد وارد خونه شدم تکالیف رو نوشتم و ساعت رو برای ساعت ۷ و نیم تنظیم کردم و من باید ۹ اونجا باشم بیخیال گرفتم خوابیدم ......
☆ پرش زمانی به ۷ و نیم
ویو ا.ت : بیدار شدم سریع رفتم یه حموم ده مینی گرفتم اومدم موهامو سشوار کشیدم و حالت دادم و خوشگل کردم یه آرایش خوب و خوشگل کردم و لباس کوتاهم که رنگ سیاه بود رو پوشیدم و آماده شدم خیلی خوب بود سوار ماشین شدم و رفتم دنبال سوجینا و یونهی ....
☆ پرش زمانی به رسیدن به پارتی
ویو ا.ت : وارد شدیم و رفتیم یه گوشه نشستیم منم یه پیک زدم که یونهی گف ....
یونهی : ا.ت جون لطفا زیاده روی نکن
ا.ت : باشه بابا حواسم هس
ویو کوک : داشتم شراب میخوردم که یکی اومد و گف ا.ت تایر ماشینم رو پنچر کرده عصبی شدم یه نقشهای براش کشیدم چنان بلایی سرش بیارم که نگو ......
ویو ا.ت : یه آهنگ گذاشتن سوجینا با تهیونگ رف و یونهی هم با جیمین رفت برای رقص منم نشسته بودم که کوک اومد .....
کوک : چه لیدی زیبایی افتخار رقص میدین ؟
ا.ت : چرا که نه
ویو ا.ت : کوک محکم کمرم رو گرفت و رفیم وست یکم که رقصیدیم کوک گفت
کوک : میدونی با کسایی که ازشون بدم میاد چیکا میکنم ؟
ا.ت : بله ؟
کوک : این کار ....
ویو ا.ت : یه دفعه کوک کمرم رو ول کرد که ....
۶.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.