زیبای من

پارت ۵. اخر ‌‌. وژن شادش
ات :من باردارم
جین:الکی !
ات:نه کاملا جدیم
نامجون:پس...
پرستار:ببخشید همراه اقای کیم کدومتون هستید؟
ات .اعضا:ماییم
پرستار رو به ات:شما خانم ات هستين؟
ات:بله خودمم
پرستار: اقای کیم بهوش اومدن تمام مدتت اسم شما رو صدا میزنن ‌.ارومم نمیشن میشه برید ببینینشون؟
با اینکه دوست نداشتم ببینمش ولی رفتم
ته:ات ات ات عزيزم..
دستاشو به سمت ات دراز کرد
ات:به من نگو عزیزم
ته:منو ببخشید ..خواهش میکنم یه فرصت دیگه ..
ات:باید فکر کنم
ته:بخاطر بچمون (بغض)
خاب اون راست میگفت بخاطر بچمون .. اگه. بچمون بزرگ شه بگه بابام کجاست چی؟
اگه تو مدرسه بخاطر این موضوع اذیت شه چی
ته:ات خواهش میکنم منو ببخش
(دست ات رو گرفت)
ات نگاهی به دست ته که بهش سرم و دستگاه پالس اکسیمتر وصل بود
ات:میبخشمت ولی به شرطی که دیگه هیچ وقت این کارت تکرار نشه
ته:خیلی ازت ممنونم زیبای من ...
ات:الان باید چیکار کنیم؟
ته:یه وکالت بهت میدم باید بری شکایت کنی ‌‌.. تا زیاد دور نشده باید بگيریمش

با وکیل ته تماس گرفتیم اون گفت خودش پیگیری میکنه و نیازی نیست من خودمو به دردسر بندازم

(پرش به هشتم ژانویه)
خوابیده بودم که گوشی من و ته همزمان زنگ خورد
ات:بله
تهیونگ:بله
ات..تهیونگ:بله خودمم
ات:خاب راستش
تهیونگ:ماپشیمو
ات:شدیم
تهیونگ:یعنی دیگه
ات:نمیخواییم طلاق بگیریم
تهیونگ ات :خیلی ممنونم ... خدافظ
هم‌زمان گوشی هامونو قطع کردیم و به هم نگاه کردیم
ته:مرسی که یه فرصت دیگه بهم دادی‌..اگه تونبودی من الان اینجا نبودم ‌‌‌‌‌..تو باعث شدی من تمام پولامو از یونجی بگیرم و سهام شرکتو دوباره از نو بسازم
ات:مرسی که هستی

(پرش به ۶ماه بعد )
با استرس پشت در اتاق راه میرفتم دست خودم نبود صدای ات داشت دیوونم میکرد
ته:همش تقصیر توهه ته اگه جلوی خودتو میگرفتی الان داشت درد نمیکشیدد...
وای نهههه چرا صدا نمیادد.
(صدای گریه‌ بچه )
پرستار:اقای کیم بفرمایید داخل هم بچه و هم مادر سالمن
وارد اتاق شدم یه نی نی کوچولو روی شونه های ات خوابیده بود
اروم نزدیکش شدم و دستشو نوازش کردم
ته:به زندگیمون خوش اومدی دختر کوچولوم .‌‌..
بوسه ای روی سر ات زدم و گفتم
ته:از توهم ممنونم دختر کوچولوم
ازتون خیلی ممنونم که به زندگیم رنگ دادین

فردای اون روز ته یه تتوی خوشگل با ترکیب اسم ات و سمی روی قلبش زد
بعد از ۳ روز ات از بیمارستان مرخص شد اونا از اون روز به بعد زندگی خوبی دارن ‌‌‌...و خاب شایدم در اینده یه هم بازی برای سمی کوچولو اوردن 😉


منتظر فیک بعدی باشین ❤️🌝🪐
دیدگاه ها (۶)

رنگ های سرنوشت

رنگ های سرنوشت

زیبای من. ورژن غمگین

زیبای من

سلامممممم😭🌷🌷🌷اقای ××: ات بلاخره فهمید؟ته: اره همه چیز رو فهم...

سلاممممممببینید چقدر خوبم بین کلاسام براتون داستان مینویسم😂👌...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط