چه شوقی دارم امشب

.
چه شوقی دارم امشب
خدا پشت در ایستاده
دنبال زنگ واحد ما می گردد
با این که گفته بودم واحد یک اما
دوست دارم اشتباهی همه ی زنگ ها را بزند
همسایه ها همه بیرون بیایند
و خدا اسم مرا
رو به تک تک پنجره ها تکرار کند
و فردا صبح، هر که پرسید خدا با شما چه کاری داشت؟
بگویم
فامیلیم

رسول ادهمی
دیدگاه ها (۲)

.غم بالای سرم با اسلحه وایستاده بود.لا به لای اون همه مرده خ...

دوست دارم بردارمت ببرمت یک جای دور...بنشانمت روی یکی از این ...

از اولین باری که تونستی تنها بخوابی،خیالم راحت شد ، که دخترم...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

#چرا_ما2‌کلارا:وقتی آخرین حرفمو زدم دهنش و بست و منم کل حواس...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط