سفارش حاضره!P²

سفارش حاضره! P²
قرار بود پسر راس ساعت4 از رستوران خارج شه به شغل دومش رسیدگی کنه.
به پارکینگ رستوران رسید و ماشین را پارک کرد.
وارد شد..
همه کارکنان داشتن برای یک روز جدید اماده میشدند.
"هی سلام اکیرا_کون!"
یک پسر نسبتا 22ساله با موهایی سیاه رنگ به اسم«دنی» که مسئول گرفتن سفارشات بود.
'اوه،سلام دنی'
دنی معمولا ادم شاد و خوش خنده ای بود و تا جایی که میتونست سعی میکرد خودشو به اکیرا نزدیک کنه.
𝑨𝒌𝒊𝒓𝒂
خوبی؟
با یه لحن عجیب ادامه داد~
میبینم امروزم پر انرژی¡
خیلی خوبه یک رستوران ادمی با چنین اخلاقی داشته باشه
و یک لبخند خیلی ریز تحویل دنی داد.
𝑫𝒂𝒏𝒏𝒚
مرسی تو چطوری؟
بعد از شنیدن حرفای اکیرا خوشحال شد~
اوه ممنونم¡
با اجازه
از اکیرا دور شد و با همان خوشحالی به سمت میز سفارش رفت.
اکیرا لباس هایش را عوض کرد، درحال بستن بند ساعتش بود که در همان لحظه
.......

ادامه پارت
لطفا لایک و کامنت فراموش نشه!

#فیکشن#جنایی#اکیرا#یاندره#کورو#دنی#کارو#چیکا#کاترین#ملودی#انیمه#دازی#چویا#اتسوشی#اکوتاگاوا#فئودور#نیکولای_گوگول#کونیکیدا#رانپو#بانگو_استری_داگز#جوجوتسو_گایسن#گوجو#سوکونا#تاکت_کوزت#شیپ#MBTI#گاچا#گاچا_نوکس#گاچا_کلاب#یاندره#سایکو#شیطان کش#تانجیرو#نزکو#زنیتسو#اینوسکه#انیمه#انیمیشن#خسته_شدم#BL#GL#LGBTA#هفت_جد_و_آبادت#خدافس