roman. .loveintime's profile picture
roman._.loveintime's profile picture
roman._.loveintime #پارت۱۵
برگشتوبا چشای از حدقه بیرون زده داشت بِر و بِر نگام میکردم منم همینطور که داشتم بازومو میمالیدم با اخم نگاش میکردم که صدای اون پسره سهیل اومد که گفت:کیان جان فک کنم خواهرت یکم اعصابش ضعیفه ها
برگشتم سمتشو گفتم:جانم؟؟؟؟من اعصابم ضعیفه؟؟؟
کیان:اِاِاِاِه کیاناچته یه دقیقه اروم باش خوب......
+ن خوب بزار ببینم روی چ شناختی میگه من بی اعصابم اخه اصلا مگه منو میشناسی؟باهام برخوردی داشتی؟
سهیل :ن خوب نمیشناسم برخوردم که دو بار بیشتر نداشتم هر دوبارم همینطوری پریدی منم فک کردم یه کم چیزه....
+ چیزه؟؟؟
سهیل :اعصابت ضعیفه همین ببین فقط من نیستم که فوادم شاهد اصلا به خودش پریدی مگه ن فواد؟
فواد :هااان؟؟ اِاِاِم چیزه میگم من گشنمه برم یه چیزی بگیرم بخورم
با این حرفش کل جمع برگشت و نگاش کرد من واقعا نمیفهمم این خنگ یا خودشو زده به خنگی اخه!!!
جولیا :هااان غذا بخوری!!!
یشیم :هااان؟!غذا بخوری ؟!داخل کلوپ؟!
همینجوری هاج و واج داشتیم نگاش میکردیم که با صدای آخ گفتن کیان سرا همه برگشت سمتش........
کیان :چته؟؟چرا میزنی مگه هار شدی ؟
ملیسا :یعنی خااااااااااک تو سرت با این دوستت ادم خنگ تر از این پیدا نکردی اخه یکی نیست بگه میترسی میخای در بری اول ببین کجایی بعد اون دهنتو باز کن یعنی کیانا اینقده ترسناک بود که واسه در رفتن خودتواینطوری خر نشون دادی؟؟ #loveintime
roman._.loveintime #پارت۱۵
برگشتوبا چشای از حدقه بیرون زده داشت بِر و بِر نگام میکردم منم همینطور که داشتم بازومو میمالیدم با اخم نگاش میکردم که صدای اون پسره سهیل اومد که گفت:کیان جان فک کنم خواهرت یکم اعصابش ضعیفه ها
برگشتم سمتشو گفتم:جانم؟؟؟؟من اعصابم ضعیفه؟؟؟
کیان:اِاِاِاِه کیاناچته یه دقیقه اروم باش خوب......
+ن خوب بزار ببینم روی چ شناختی میگه من بی اعصابم اخه اصلا مگه منو میشناسی؟باهام برخوردی داشتی؟
سهیل :ن خوب نمیشناسم برخوردم که دو بار بیشتر نداشتم هر دوبارم همینطوری پریدی منم فک کردم یه کم چیزه....
+ چیزه؟؟؟
سهیل :اعصابت ضعیفه همین ببین فقط من نیستم که فوادم شاهد اصلا به خودش پریدی مگه ن فواد؟
فواد :هااان؟؟ اِاِاِم چیزه میگم من گشنمه برم یه چیزی بگیرم بخورم
با این حرفش کل جمع برگشت و نگاش کرد من واقعا نمیفهمم این خنگ یا خودشو زده به خنگی اخه!!!
جولیا :هااان غذا بخوری!!!
یشیم :هااان؟!غذا بخوری ؟!داخل کلوپ؟!
همینجوری هاج و واج داشتیم نگاش میکردیم که با صدای آخ گفتن کیان سرا همه برگشت سمتش........
کیان :چته؟؟چرا میزنی مگه هار شدی ؟
ملیسا :یعنی خااااااااااک تو سرت با این دوستت ادم خنگ تر از این پیدا نکردی اخه یکی نیست بگه میترسی میخای در بری اول ببین کجایی بعد اون دهنتو باز کن یعنی کیانا اینقده ترسناک بود که واسه در رفتن خودتواینطوری خر نشون دادی؟؟ #loveintime
۵.۳k
۰۳ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.