وقتی دخترش بودی

وقتی دخترش بودی
پارت ۱۱
۱ ساعت بعد
ا.ت: اووو من بردم
تو باختی یس
جونگی: اووو خیلی خوب بازی می‌کنی
ا.ت:تنکس
بعد از ناهار باید منو ببری بیرون
جونگی: اوکی
پرش زمانی بعد ناهار
ا.ت:ما رفتیم
جونگی: بای
پرش زمانی به برج نامسان
جونگی:پیاده شو
(نکته جونگی با موتور رفتن
ا.ت واسه فردا که مدرسه باز موتور میرونه)
ا.ت:باشه
جونگی:اینجا برج نامسان
ا.ت: چه خوشگل
پرش زمانی بعد از خوش گذشرونی
ا.ت:بریم خونه
فردا باید بریم مدرسه
جونگی:بریم
پرش زمانی به فردا
ا.ت:داشتم خواب شیر کاکائو رو میدم
که دیدم یکی داره صدام میزنه
بیدار شدم
دیدم
بابام
جین:صبح بخیر عسلم
ا.ت:صبح بخیر بابا
جین: پاشو باید بری
مدرسه
ا.ت:باش
(یونیفرم ا.ت سیاه و بنفشه
با بوت های سیاه گردن یند گوشواره‌های صلیب
دستبند صلیب کوله پشتی سیاه موتورش
بنفشه و سیاه با علامت اسکلت)
پوشیدم رفتم پایین
ا.ت: سلام
همه: سلام
جونگی:میخوای برسونمت
ا.ت: نه خودم میام
جونگی:هر جور راحتی
پرش زمانی بعد از صبحانه
ا.ت: رفتم سراغ موتورم
سوارش شدم
از پارکینگ رفتم بیرون
ویو جونگی
داشتم حرف میزدم با بچه
میخواستم بدونم ا.ت با چی میره
دیدم ا.ت
با موتور سنگین اسکلتی اومد بیرون





خماری
دنبال کنید