کیش و مات
کیش و مات
پارت 14
دیانا
یه جیغ بلندی زدم و ارسلان رو صدا زدم
عشق تو رو خدا بلند شو، غلط کردن، میخواستم حرصتو در بیارم، تو رو خدا بلند شو، التماست میکنم بلند شو، اگه تو یه چیزیت بشه من چیکار کنم اخه، تو رو خدااااااا بلند شو ستایش هم زنگ زو به آمبولانس اما ازش خون زیادی رفته بود به خاطر همین منتظر آمبولانس نشدیم و خودمون بردیمش بیمارستان با مرسلی و رضا و طاها وقتی رسیدیم بیمارستان سریع ارسلان رو بردن داخل اتاق عمل و گفتن خون نیاز داره کی باهاش گروه خونیش یکی هست و چون من با ارسلان گروه خونیمون یکی بود گفتم من
پرستار : لطفا دنبالم بیاید
دیانا : چشم
پرستار : لطفا بشینید
نشستم رو صندلی و ازم خون گرفتن و بعد میخواستن بهم سرم بزنن که نزاشتم و رفتم پیش بچه ها پشت اتاق
ستایش : دیانا
دیانا : جانم
ستایش : رنگت پریده میخوای برات چیزی بیارم
دیانا : نه خوبم
طاها : لجبازی نکن ازت تون گرفتن یه جیزی بخور
دیانا : نمیخورم
داشتم فکر میکردم که یه دفعه هیچی نفهمیدم
ستایش
دیانا تو فکر بود که یه دفعه بیهوش شد
ستایش : (با داد) دیانا دیانا تو رو خدا بلند شو ابجی جونم
رضا
سریع بلندش کردم و پرستار رو صدا زدم و بردمش توی یه اتاق و بهش سرم زدن
هیچ کدومون حالمون خوب نبود
که یهو دمتر اومد بیرون
پارت 14
دیانا
یه جیغ بلندی زدم و ارسلان رو صدا زدم
عشق تو رو خدا بلند شو، غلط کردن، میخواستم حرصتو در بیارم، تو رو خدا بلند شو، التماست میکنم بلند شو، اگه تو یه چیزیت بشه من چیکار کنم اخه، تو رو خدااااااا بلند شو ستایش هم زنگ زو به آمبولانس اما ازش خون زیادی رفته بود به خاطر همین منتظر آمبولانس نشدیم و خودمون بردیمش بیمارستان با مرسلی و رضا و طاها وقتی رسیدیم بیمارستان سریع ارسلان رو بردن داخل اتاق عمل و گفتن خون نیاز داره کی باهاش گروه خونیش یکی هست و چون من با ارسلان گروه خونیمون یکی بود گفتم من
پرستار : لطفا دنبالم بیاید
دیانا : چشم
پرستار : لطفا بشینید
نشستم رو صندلی و ازم خون گرفتن و بعد میخواستن بهم سرم بزنن که نزاشتم و رفتم پیش بچه ها پشت اتاق
ستایش : دیانا
دیانا : جانم
ستایش : رنگت پریده میخوای برات چیزی بیارم
دیانا : نه خوبم
طاها : لجبازی نکن ازت تون گرفتن یه جیزی بخور
دیانا : نمیخورم
داشتم فکر میکردم که یه دفعه هیچی نفهمیدم
ستایش
دیانا تو فکر بود که یه دفعه بیهوش شد
ستایش : (با داد) دیانا دیانا تو رو خدا بلند شو ابجی جونم
رضا
سریع بلندش کردم و پرستار رو صدا زدم و بردمش توی یه اتاق و بهش سرم زدن
هیچ کدومون حالمون خوب نبود
که یهو دمتر اومد بیرون
۳۳.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.