پارت⁹
پارت⁹
#ویو ته
شیر موز رو که خورد تشکر کرد و رفت تو حیاط از پنجره نگاش کردم رو تاب نشسته بود و تاب میخورد یعنی به چی فک میکرد
یه پتو کوچیک بردم و دورش پیچیدم
+ لازم نیست این کارا رو کنی
_ ولی تو مهمونی و همکارمی
+ مطمئنی برات یه همکار میمونم؟
_ شاید نمیدونم(خنده)
خیلی بلند بودم براش خم شدم و دستمو گذاشتم رو تاب به زبون ساده تو بین دستام گیر کرده بود و فقط داشت بهم نگاه میکرد
+ برو کنار
اینو که گفت لبام و گذاشتم رو لباش بلندش کردم و خودم رو تاب نشستم و اونم رو پاهام گذاشتم که ازم فاصله گرفت
+ بس کن
_ همین یبار باهام همکاری کن بزار مزه لبت رو بفهمم خواهش میکنم
+ ن نکن
_ اگه امشب باهام بخوابی دیگه قول میدم کاری به کارت نداشته باشم
+ هوس؟
_ نمیدونم
+ نه ولم کن
داشت میرفت که دستشو گرفتم و دوباره رو پاهام نشوندمش و پاهاشو دور کمرم گره زدم
+ هی نکن
_ خواهش میکنم (مظلوم)
که ساکت شد و هیچ حرفی نزد و فقط نگام میکرد باخ خودم گفتم سکوت علامت رضاست و شروع کردم گردنشو گرفتم و بوسیدمش اونم همکاری کرد خیلی خوب بود یه مدت همینجوری گذشت که ازم هم جدا شدیم و رفتم رو گردنش مارک گذاشتم و اونم هی چنگک مینداخت
+ عاححح این مارکه یا گاز؟ توله سگ درد میکنه عاححح
_ هیسسس
+ گاز نگیییییر تولههههه(داد)
_ عاخ گوشمممممم
که سرشو کرد تو گردنم و گازم گرفت و منم پشت سرش داد زدم ولی بعدش اون جای گاز رو لیس زد
_ خون اومد؟
+ اوهوم
_ ببخشید
+ باشه میبخشم
_(خنده)
+ بسه دیگه ولم کن اتاقم کجاست میخوام بخوابم
_ بیا نشونت بدم
#ویو یونگی
جیمین رو که بردم به خونه ام براش دمنوش درست کردم و دادم بهش
¥ خوبی بهتری؟
& آره ممنونم
¥ میگم
& بله
¥ واقعا با من قرار میزاری؟
& اوه اون..... اوهوم آره از نظرم پسر خوبی هستی
¥ عااا آره عالی( قاتل دشمنان تهیونگ)
& ولی جدی خونت گرمهههه
¥ خب بهت لباس بدم؟
& اگه بدی که ممنون میشم
دوتایی رفتیم دو اتاقم بهش یه تیشرت بانک دادم با شلوارک
¥ بپوش
& باش
¥( نگاه)
& نمیری بیرون؟
¥ رومو میکنم اونور
صورتم رو کردم اونور ولی از آینه روبروم نگاش کردم واقعا ظریف بود کمر باریکش تتو زیر شکمش وای پاهاششششش
فک کنم حش.ری شده بودم
& میتونی برگردی
¥ عاهااا
& خب من رو کاناپه میخوابم
¥ چی نه امکان ندارد پیش خودم میخوابی ؟
& عام جدی؟
¥ آره دیگه تو الان رل منیییییی
& ها راست میگی
دوتایی رفتیم رو تخت ولی ازم فاصله گرفت که من این فاصله رو شکوندم و از کمرش بغل کردم
¥ میدونستی خیلی لاغری؟
& بد هیکلم؟
¥ اصننننن این حرفو نزن اتفاقا قشنگی
& از کجا دیدی؟
¥ عام خب
& مچت و گرفتم داشتی نگام میکردی؟
¥ آره معذرت میخوام
& عبنداره خب جفتمون پسریم دیگه
اینم که گفت بغلش کردم و چشمان رو بستم و خوابم برد
#ویو ته
شیر موز رو که خورد تشکر کرد و رفت تو حیاط از پنجره نگاش کردم رو تاب نشسته بود و تاب میخورد یعنی به چی فک میکرد
یه پتو کوچیک بردم و دورش پیچیدم
+ لازم نیست این کارا رو کنی
_ ولی تو مهمونی و همکارمی
+ مطمئنی برات یه همکار میمونم؟
_ شاید نمیدونم(خنده)
خیلی بلند بودم براش خم شدم و دستمو گذاشتم رو تاب به زبون ساده تو بین دستام گیر کرده بود و فقط داشت بهم نگاه میکرد
+ برو کنار
اینو که گفت لبام و گذاشتم رو لباش بلندش کردم و خودم رو تاب نشستم و اونم رو پاهام گذاشتم که ازم فاصله گرفت
+ بس کن
_ همین یبار باهام همکاری کن بزار مزه لبت رو بفهمم خواهش میکنم
+ ن نکن
_ اگه امشب باهام بخوابی دیگه قول میدم کاری به کارت نداشته باشم
+ هوس؟
_ نمیدونم
+ نه ولم کن
داشت میرفت که دستشو گرفتم و دوباره رو پاهام نشوندمش و پاهاشو دور کمرم گره زدم
+ هی نکن
_ خواهش میکنم (مظلوم)
که ساکت شد و هیچ حرفی نزد و فقط نگام میکرد باخ خودم گفتم سکوت علامت رضاست و شروع کردم گردنشو گرفتم و بوسیدمش اونم همکاری کرد خیلی خوب بود یه مدت همینجوری گذشت که ازم هم جدا شدیم و رفتم رو گردنش مارک گذاشتم و اونم هی چنگک مینداخت
+ عاححح این مارکه یا گاز؟ توله سگ درد میکنه عاححح
_ هیسسس
+ گاز نگیییییر تولههههه(داد)
_ عاخ گوشمممممم
که سرشو کرد تو گردنم و گازم گرفت و منم پشت سرش داد زدم ولی بعدش اون جای گاز رو لیس زد
_ خون اومد؟
+ اوهوم
_ ببخشید
+ باشه میبخشم
_(خنده)
+ بسه دیگه ولم کن اتاقم کجاست میخوام بخوابم
_ بیا نشونت بدم
#ویو یونگی
جیمین رو که بردم به خونه ام براش دمنوش درست کردم و دادم بهش
¥ خوبی بهتری؟
& آره ممنونم
¥ میگم
& بله
¥ واقعا با من قرار میزاری؟
& اوه اون..... اوهوم آره از نظرم پسر خوبی هستی
¥ عااا آره عالی( قاتل دشمنان تهیونگ)
& ولی جدی خونت گرمهههه
¥ خب بهت لباس بدم؟
& اگه بدی که ممنون میشم
دوتایی رفتیم دو اتاقم بهش یه تیشرت بانک دادم با شلوارک
¥ بپوش
& باش
¥( نگاه)
& نمیری بیرون؟
¥ رومو میکنم اونور
صورتم رو کردم اونور ولی از آینه روبروم نگاش کردم واقعا ظریف بود کمر باریکش تتو زیر شکمش وای پاهاششششش
فک کنم حش.ری شده بودم
& میتونی برگردی
¥ عاهااا
& خب من رو کاناپه میخوابم
¥ چی نه امکان ندارد پیش خودم میخوابی ؟
& عام جدی؟
¥ آره دیگه تو الان رل منیییییی
& ها راست میگی
دوتایی رفتیم رو تخت ولی ازم فاصله گرفت که من این فاصله رو شکوندم و از کمرش بغل کردم
¥ میدونستی خیلی لاغری؟
& بد هیکلم؟
¥ اصننننن این حرفو نزن اتفاقا قشنگی
& از کجا دیدی؟
¥ عام خب
& مچت و گرفتم داشتی نگام میکردی؟
¥ آره معذرت میخوام
& عبنداره خب جفتمون پسریم دیگه
اینم که گفت بغلش کردم و چشمان رو بستم و خوابم برد
۴.۵k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.