پارت¹¹
پارت¹¹
#ویو تهیونگ
وقتی که بوسم کرد انگار دنیا رو بهم داده بودن منم کمرش و گرفتم و با ولع بوسیدمش معلوم بود به زور بوسم کرده بود و این یکم اذیتم میکرد که خودم جدا شدم
+ اه
_ اوم
& خب بریم کوک
+ اوهوم بریم
جونگکوک و جیمین که رفتن یونگی اومد پایین لباش قرمز بود مال جیمین هم به کبودی میزد زدم به شونش
_ چه گوهی خوردیم اون بالا؟
¥ ها چی داری میگی؟
_ خبببب لب تو که قرمزه لب جیمین هم به کبودی میزد خببببببببب
¥ نزار منم به روت بیارم پایین چیکار کردینااا
_ هااااااا؟(داد)
¥ بله دیدیم
_ بیشعورااااا
¥(خنده)
#ویو کوک
رفتیم خونه جیمین لباس پوشید و رفت بار منم چون خسته بودم یه نیم ساعت خوابیدم
از خواب که بیدار شدم رفتم دوش گرفتم یه کت شلوار مشکی پوشیدم و رفتم شرکت
یه چند تا قرار داشتم اونارو انجام دادم و مدارک لازم برای تبادل اطلاعات اجناس امضا کردم که بابام زنگ زد
جونگکوک پسرم امشب بیا خونه قراره حرف بزنیم جیمین هم بیار
+چشم پدر
میبینمت
به جیمین رنگ زدم و ماجرا رو گفتم بعد یه ساعت رفتم دنبالش رفتیم خونه پدرمون
+ سلام پدر
& سلام پدر جان
سلام بیاید بشینین
+ اوه آریکا و ماریا هم هست که (آریکا. . ¶) (ماریا. °)
¶ سلام کوکی خوبی؟
+ اوهوم خوبم
• سلام جیمینی
& سلام
+ پدر موضوع مهمتون چی بود؟
ازدواج ازدواج شما
+من؟
&من؟
جفتتون
+ بابا جدی نمیگی که
چرا اتفاقا جدی هم هستم
& اونوقت کی با کی؟
شما با ماریا جان و کوک با آریکا
& عمرا من با این جنده عروسی کنم
• با من بودی جنده رو؟
& آره
+ بس کن جیمین
& مسخره است
#ویو تهیونگ
وقتی که بوسم کرد انگار دنیا رو بهم داده بودن منم کمرش و گرفتم و با ولع بوسیدمش معلوم بود به زور بوسم کرده بود و این یکم اذیتم میکرد که خودم جدا شدم
+ اه
_ اوم
& خب بریم کوک
+ اوهوم بریم
جونگکوک و جیمین که رفتن یونگی اومد پایین لباش قرمز بود مال جیمین هم به کبودی میزد زدم به شونش
_ چه گوهی خوردیم اون بالا؟
¥ ها چی داری میگی؟
_ خبببب لب تو که قرمزه لب جیمین هم به کبودی میزد خببببببببب
¥ نزار منم به روت بیارم پایین چیکار کردینااا
_ هااااااا؟(داد)
¥ بله دیدیم
_ بیشعورااااا
¥(خنده)
#ویو کوک
رفتیم خونه جیمین لباس پوشید و رفت بار منم چون خسته بودم یه نیم ساعت خوابیدم
از خواب که بیدار شدم رفتم دوش گرفتم یه کت شلوار مشکی پوشیدم و رفتم شرکت
یه چند تا قرار داشتم اونارو انجام دادم و مدارک لازم برای تبادل اطلاعات اجناس امضا کردم که بابام زنگ زد
جونگکوک پسرم امشب بیا خونه قراره حرف بزنیم جیمین هم بیار
+چشم پدر
میبینمت
به جیمین رنگ زدم و ماجرا رو گفتم بعد یه ساعت رفتم دنبالش رفتیم خونه پدرمون
+ سلام پدر
& سلام پدر جان
سلام بیاید بشینین
+ اوه آریکا و ماریا هم هست که (آریکا. . ¶) (ماریا. °)
¶ سلام کوکی خوبی؟
+ اوهوم خوبم
• سلام جیمینی
& سلام
+ پدر موضوع مهمتون چی بود؟
ازدواج ازدواج شما
+من؟
&من؟
جفتتون
+ بابا جدی نمیگی که
چرا اتفاقا جدی هم هستم
& اونوقت کی با کی؟
شما با ماریا جان و کوک با آریکا
& عمرا من با این جنده عروسی کنم
• با من بودی جنده رو؟
& آره
+ بس کن جیمین
& مسخره است
۳.۶k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.