عاشقانه
گاهگاهی می گذشتم از مسیر عاشقی
در خیال سرکش اما بی نظیر عاشقی
لابه لای لشگری از واژه های سرفراز
رهسپار قله های سر به زیر عاشقی
از تمنای پلنگ خام دل می گفتم و...
لمس رویایی ترین ماهِ منیر عاشقی
طفل بازیگوش احساسم؛ که هرشب تاسحر
پرسه می زد در هوای دلپذیر عاشقی...
یکشب آخر بیصدا از قاب قلبم پرکشید
سینهاش شد بی سپر؛ آماج تیر عاشقی
سرزمینم را غبار غصه ها بلعید و من؛
تا به خود آیم شدم درگیر و پیر عاشقی
شاعر شیواترین شعر زمان بودم ولی...
در زمان دور و بی اندازه دیر عاشقی!
در خیال سرکش اما بی نظیر عاشقی
لابه لای لشگری از واژه های سرفراز
رهسپار قله های سر به زیر عاشقی
از تمنای پلنگ خام دل می گفتم و...
لمس رویایی ترین ماهِ منیر عاشقی
طفل بازیگوش احساسم؛ که هرشب تاسحر
پرسه می زد در هوای دلپذیر عاشقی...
یکشب آخر بیصدا از قاب قلبم پرکشید
سینهاش شد بی سپر؛ آماج تیر عاشقی
سرزمینم را غبار غصه ها بلعید و من؛
تا به خود آیم شدم درگیر و پیر عاشقی
شاعر شیواترین شعر زمان بودم ولی...
در زمان دور و بی اندازه دیر عاشقی!
۷.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲