این را شکوفه های نورس زمستان به من گفتند:
#این_را_شکوفه_های_نورس_زمستان_به_من_گفتند:
تو کم کم داری می آیی
نقشت چند سال قبل آمد و در قلبم حک شد
روزی که عاشق شدم
دستانت ماهها قبل آمدند روی سرم
وقتی که در خواب بودم
صدایت در گوشهایم باز هفته قبل جاری شد
که: روزی خواهم آمد...
چشمانت اما از ازل اما با من بود
من بدون چشمانت نفس نکشیده ام
همه چیز آماده است
فقط مانده است «خودت»
که کم کم داری می آیی...
تو کم کم داری می آیی
نقشت چند سال قبل آمد و در قلبم حک شد
روزی که عاشق شدم
دستانت ماهها قبل آمدند روی سرم
وقتی که در خواب بودم
صدایت در گوشهایم باز هفته قبل جاری شد
که: روزی خواهم آمد...
چشمانت اما از ازل اما با من بود
من بدون چشمانت نفس نکشیده ام
همه چیز آماده است
فقط مانده است «خودت»
که کم کم داری می آیی...
۴.۲k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.