ای که برداشتی از شانه ی موری باری
#ای_که_برداشتی_از_شانه_ی_موری_باری
بهتر آن بود که دست از سر ِ من برداری
ظاهر آراسته ام در هوس وصل، ولی
من پریشان تر از آنم که تو می پنداری
هرچه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری
موجم و جرأتِ پیش آمدنم نیست، مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری
بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار
تو هم ای آیینه از دیدنِ من بیزاری...
بهتر آن بود که دست از سر ِ من برداری
ظاهر آراسته ام در هوس وصل، ولی
من پریشان تر از آنم که تو می پنداری
هرچه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری
موجم و جرأتِ پیش آمدنم نیست، مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری
بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار
تو هم ای آیینه از دیدنِ من بیزاری...
۷.۹k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.