نیاز داشتم به آن دست های کوچک پناهنده شوم و خودم را از یا
نیاز داشتم به آن دستهای کوچک پناهنده شوم و خودم را از یاد ببرم. اما آن دستها، آن دستهای مهربان دور بودند.
دور، مثل آخرین شبی که آرام خوابیدم...
دور، مثل آخرین شبی که آرام خوابیدم...
۲۲.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.