*جونگکوک در حالی که اشکهایش به شدت پایین میریخت تکه تکه ح
*جونگکوک در حالی که اشکهایش به شدت پایین میریخت تکه تکه حرفش رو ادامه داد
+اوژنی...دزیره کلاری میگفت...فکر میکردم بزرگ شدم..ولی ادم تا وقتی واقعا عاشق کسی نباشه ، بزرگ نشده...پس من..بخاطرت بزرگ میشم ، تهیونگ
دزیره >>>
همچنین اسلحه >>>
+اوژنی...دزیره کلاری میگفت...فکر میکردم بزرگ شدم..ولی ادم تا وقتی واقعا عاشق کسی نباشه ، بزرگ نشده...پس من..بخاطرت بزرگ میشم ، تهیونگ
دزیره >>>
همچنین اسلحه >>>
۲.۸k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.