گفت : ‹ بالاخره که فراموشش میکنی ؛
گفت : ‹ بالاخره که فراموشش میکنی ؛
اینجوری نمیمونه . . . ›
نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
‹ یادِ بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره . . .
با اینکه نیستن ؛ با اینکه رفتن ؛
ولی هیچوقت خاطرهشون تموم نمیشه . . . ›
گفت : ‹ ولی همین که نیستش ؛
کم کم همه چی تموم میشه . . . ›
گفتم : ‹ بودنِ بعضی از آدما ؛
تازه از نبودنشون شروع میشه . . . ›
....
کسی هم هس باهام حرف بزنه دردامو بشنوه دارم خفه میشما بغضم نمیشکنه حداقل دردامو بگم درد قلبم اروم شههههههههههههههههههههه😫😢.
این نیز بگذرد
اینجوری نمیمونه . . . ›
نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
‹ یادِ بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره . . .
با اینکه نیستن ؛ با اینکه رفتن ؛
ولی هیچوقت خاطرهشون تموم نمیشه . . . ›
گفت : ‹ ولی همین که نیستش ؛
کم کم همه چی تموم میشه . . . ›
گفتم : ‹ بودنِ بعضی از آدما ؛
تازه از نبودنشون شروع میشه . . . ›
....
کسی هم هس باهام حرف بزنه دردامو بشنوه دارم خفه میشما بغضم نمیشکنه حداقل دردامو بگم درد قلبم اروم شههههههههههههههههههههه😫😢.
این نیز بگذرد
۲.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.