رمان " برای عشق انجامش دادم! "
رمان " برای عشق انجامش دادم! "
" I do it for love ! "
part 7.
@ فکر نمیکنم بتونی از راه قانونی موفق بشی
* پسر با نیشخندی سرش رو بلد کرد و نگاهی به دختر کرد و سرش و سمت پنجره چرخوند ...*
@ آقای چانگ با جعل امضات به طور قانونی تمام اموال شما رو به نام خودش کرده و ثابت کردن جعلی بودن این امضا خیلی سخت و تقریبا محاله ...
+ اون وقت جنابعالی میگی چی کنم تمام دارایی م رو دو دستی تقدیمت کنم ؟؟
@ این هم راه حل خوبیه اما میتونی کمکم کنی ...
* چهره عصبی و ناراحت دختر با این حرف پسر به حالت تعجب درآمد پسر ادامه داد ....*
@ اولش هم بهت گفتم آقای چانگ چیزی رو که مال من بوده رو برداشته و مهم تر از اون باعث مرگ خیلی از دوستانم شده ، من میخواستم با گرفتن اموالش و همسرش باهاش تلافی کنم اما این طور که پیداست تو هم ضرری کم تر از من ندیدی ، این طور نیست ؟
+ یعنی تو هم میخواستی اموال اونو بالا بکشی ؟ الان دروغ گفتی ؟
* پسر با نگاهش به آرامی منظور خود را به دختر رساند *
+ خب ، میگی هم دستت بشم ؟
ولی تو که گفتی از راه قانونی موفق نمیشم ..
چه طور میخوای اموالم رو یا بهتر بگم ، انتقام بگیری ؟
نکنه میخوای ...
@ بکشمش ؟ او نه به هیچ وج ...
* و لبخندی کوچک روی لب های پسر ظاهر شد *
@ فقط هر کاری میگم رو بکن همین ، چیز زیادی ازت نمیخوام
و بعدش اون چانگ به خواطر تمام جرم هایی که انجام داده مجازات میشه و تو هم به زندگی زیبای خودت ادامه میدی ...
+ این قرار یکم شک برانگیزه ... تا به حال آدمی مثل تو ندیدم که انقدر سخاوتمند و کم توقع باشه ...
* و با قدم های آروم و سنگین به سمت میز کارش رفت و بهش تکیه داد ...
اما در جواب پسر فقط یک کلمه گفت ... *
....
شرط پارت بعدی ۳ لایک
ممنون که حمایت میکنید ♡
" I do it for love ! "
part 7.
@ فکر نمیکنم بتونی از راه قانونی موفق بشی
* پسر با نیشخندی سرش رو بلد کرد و نگاهی به دختر کرد و سرش و سمت پنجره چرخوند ...*
@ آقای چانگ با جعل امضات به طور قانونی تمام اموال شما رو به نام خودش کرده و ثابت کردن جعلی بودن این امضا خیلی سخت و تقریبا محاله ...
+ اون وقت جنابعالی میگی چی کنم تمام دارایی م رو دو دستی تقدیمت کنم ؟؟
@ این هم راه حل خوبیه اما میتونی کمکم کنی ...
* چهره عصبی و ناراحت دختر با این حرف پسر به حالت تعجب درآمد پسر ادامه داد ....*
@ اولش هم بهت گفتم آقای چانگ چیزی رو که مال من بوده رو برداشته و مهم تر از اون باعث مرگ خیلی از دوستانم شده ، من میخواستم با گرفتن اموالش و همسرش باهاش تلافی کنم اما این طور که پیداست تو هم ضرری کم تر از من ندیدی ، این طور نیست ؟
+ یعنی تو هم میخواستی اموال اونو بالا بکشی ؟ الان دروغ گفتی ؟
* پسر با نگاهش به آرامی منظور خود را به دختر رساند *
+ خب ، میگی هم دستت بشم ؟
ولی تو که گفتی از راه قانونی موفق نمیشم ..
چه طور میخوای اموالم رو یا بهتر بگم ، انتقام بگیری ؟
نکنه میخوای ...
@ بکشمش ؟ او نه به هیچ وج ...
* و لبخندی کوچک روی لب های پسر ظاهر شد *
@ فقط هر کاری میگم رو بکن همین ، چیز زیادی ازت نمیخوام
و بعدش اون چانگ به خواطر تمام جرم هایی که انجام داده مجازات میشه و تو هم به زندگی زیبای خودت ادامه میدی ...
+ این قرار یکم شک برانگیزه ... تا به حال آدمی مثل تو ندیدم که انقدر سخاوتمند و کم توقع باشه ...
* و با قدم های آروم و سنگین به سمت میز کارش رفت و بهش تکیه داد ...
اما در جواب پسر فقط یک کلمه گفت ... *
....
شرط پارت بعدی ۳ لایک
ممنون که حمایت میکنید ♡
۱.۴k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.