بازبان گریه از دنیا شکایت میکنم
بازبان گریه از دنیا شکایت میکنم
از لب خندان مردم نیز. حیرت میکنم
از گلی دیگر. مرا شاید پدید آورده اند
در کنار دیگران احساس غربت میکنم
جان شیرین را فدای عشق کردم خوب شد
من به هرکس دشمنم باشد محبت میکنم
سرگذشتم بس که غمگین است حتی سنگ ها
اشک میریزند از خویش صحبت میکنم
بهترین شعر سکوت است ومن هم میدانم
تا زبان وا میکنم کفران نعمت میکنم🥀🥀
از لب خندان مردم نیز. حیرت میکنم
از گلی دیگر. مرا شاید پدید آورده اند
در کنار دیگران احساس غربت میکنم
جان شیرین را فدای عشق کردم خوب شد
من به هرکس دشمنم باشد محبت میکنم
سرگذشتم بس که غمگین است حتی سنگ ها
اشک میریزند از خویش صحبت میکنم
بهترین شعر سکوت است ومن هم میدانم
تا زبان وا میکنم کفران نعمت میکنم🥀🥀
۳.۱k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.