پرنس کیم
پرنس کیم
پارت هفده
_________
ویو ته
داشتم پرونده رو میخوندم
@جین:چی پیدا کردی ؟!
_هیچی ...عجیبه تا ۲۰ ژوئن همه چی هست اما از بیستم به بعد دقیقا از دو روی قبل گم شدن ا.ت برگه ها نیست
#کوک:شاید ثبت نکردن خو
_نه نه ...اصلا تا ثبت و امضا نشه کسی حق جایی رفتند نداره
#بده ببینم
پرونده رو از دست ته گرفت
#ا،این که برگه هاش پاره شده
_چی ؟!
#ببین اینجا بیست و یک ژوئن نوشته ولی پاره شده
@خب ...یعنی ...یه نفر تمام سرنخ ها رو از بین برده
#موضوع جنایی شد که (خنده)
_من به یه نفر شک دارم
@#کی؟!
_پ،پدرم ...پدرم خیلی مشکوکه
@چرا پدرت باید ا.ت رو بکشه
_چون من بهش گفتم که میخوام با ا.ت ازدواج کنم
#اگر میخواست نمیزاشت تو ا.ت ازدواج کنید دلیلی نداره که ا.ت رو بکشه
_چرا دلیل داره ...اگر نمیزاشت ا.ت با من ازدواج کنه مطمئن بود که من یه کاری میکردم که برکنار بشه ...میدونست که من از همه گند کاری هاش خبر. دارم و اگر لو بدمش برکنار میشه....با این کار خودش رو بی گناه نشان داد
@انقدر از حرفات مطمئنی ؟!
_اره...یادته آخرین بار جلو اقامتگاه پدرم دیدمیش ...بعد دیگه رفت و ندیدمش
#بیاید بریم بیرون پادشاه داره میاد (آروم )
تا خواستند از در بیرون برن سایه ای جلو در ظاهر شد و داشت در رو باز میکرد که ...
ویو ا.ت
از امروز به بعد باید کارم رو شروع میکردم امپراطور گفته بود باید اینجا دنبال شخصی به نام جانگ هوسوک ملقب به جیهوپ بگردم ...طبق حرف های که من تا الان از جیمین و بقیه اهالی شهر شنیدم اون یه راهزن و خلافکار ماهره که تو جنگل های ژاپن به کره میشه پیداش کرد
یونا&:یعنی تو الان میخوای بری ؟!
+آره ...
#جیمین:نمیشه ا.ت خطرناکه
+نه هیچ خطری نداره
&ا.ت میفهمی چی میگی ؟! اون یه راهزنه ...یه خلافکار ...هرکی دستش برسه معلوم نیست باهاش چیکار میکنه تازه ...تو که یه دختری
+من باید برم
#ات یا منم باهات میام یا هیچ جایی نمیری
+نمیشه جیمینا ...ممکنه جونت به خطر بیافته
#جون تو چی پس؟!
+جان من ؟! من مهم نیستم ولی ...ولی تو یه نفر رو داری که اگر بمیری نگرانت بشه
&پ،پس تهیونگ چی میشه ؟!
+اون ...احتمالا تا الان یا گفتند من مردم ...یا گفتند ازدواج کردم ...وگرنه تهیونگ تا الان باید دنبالم میگشت ...کسی نیست که من براش مهم باشم یونا
#چرا هست ...ا.ت ...هوففف...تو برای من مهمی ...نمیخوام اتفاقی برات بیافته چون ...تو دوست منی هومم؟! ...خودت گفتی دوست ها همه جا حواسشون به هم هست مگه نه ؟!
+آره ...خودم گفتم
#پس الان با هم میریم
سمت جنگل حرکت کردند که...
نظر یادت نره رفیق !!
الان به نظرتون تهکوک و جین گیر میافتند ؟!ممکنه مجازات بشن حتی
یا ا.ت جیهوپ رو پیدا میکنه ؟! تازه قراره کلی حرص بخورید :))))
#BTS#ARMY#BANGTAN#bts#army#fake
پارت هفده
_________
ویو ته
داشتم پرونده رو میخوندم
@جین:چی پیدا کردی ؟!
_هیچی ...عجیبه تا ۲۰ ژوئن همه چی هست اما از بیستم به بعد دقیقا از دو روی قبل گم شدن ا.ت برگه ها نیست
#کوک:شاید ثبت نکردن خو
_نه نه ...اصلا تا ثبت و امضا نشه کسی حق جایی رفتند نداره
#بده ببینم
پرونده رو از دست ته گرفت
#ا،این که برگه هاش پاره شده
_چی ؟!
#ببین اینجا بیست و یک ژوئن نوشته ولی پاره شده
@خب ...یعنی ...یه نفر تمام سرنخ ها رو از بین برده
#موضوع جنایی شد که (خنده)
_من به یه نفر شک دارم
@#کی؟!
_پ،پدرم ...پدرم خیلی مشکوکه
@چرا پدرت باید ا.ت رو بکشه
_چون من بهش گفتم که میخوام با ا.ت ازدواج کنم
#اگر میخواست نمیزاشت تو ا.ت ازدواج کنید دلیلی نداره که ا.ت رو بکشه
_چرا دلیل داره ...اگر نمیزاشت ا.ت با من ازدواج کنه مطمئن بود که من یه کاری میکردم که برکنار بشه ...میدونست که من از همه گند کاری هاش خبر. دارم و اگر لو بدمش برکنار میشه....با این کار خودش رو بی گناه نشان داد
@انقدر از حرفات مطمئنی ؟!
_اره...یادته آخرین بار جلو اقامتگاه پدرم دیدمیش ...بعد دیگه رفت و ندیدمش
#بیاید بریم بیرون پادشاه داره میاد (آروم )
تا خواستند از در بیرون برن سایه ای جلو در ظاهر شد و داشت در رو باز میکرد که ...
ویو ا.ت
از امروز به بعد باید کارم رو شروع میکردم امپراطور گفته بود باید اینجا دنبال شخصی به نام جانگ هوسوک ملقب به جیهوپ بگردم ...طبق حرف های که من تا الان از جیمین و بقیه اهالی شهر شنیدم اون یه راهزن و خلافکار ماهره که تو جنگل های ژاپن به کره میشه پیداش کرد
یونا&:یعنی تو الان میخوای بری ؟!
+آره ...
#جیمین:نمیشه ا.ت خطرناکه
+نه هیچ خطری نداره
&ا.ت میفهمی چی میگی ؟! اون یه راهزنه ...یه خلافکار ...هرکی دستش برسه معلوم نیست باهاش چیکار میکنه تازه ...تو که یه دختری
+من باید برم
#ات یا منم باهات میام یا هیچ جایی نمیری
+نمیشه جیمینا ...ممکنه جونت به خطر بیافته
#جون تو چی پس؟!
+جان من ؟! من مهم نیستم ولی ...ولی تو یه نفر رو داری که اگر بمیری نگرانت بشه
&پ،پس تهیونگ چی میشه ؟!
+اون ...احتمالا تا الان یا گفتند من مردم ...یا گفتند ازدواج کردم ...وگرنه تهیونگ تا الان باید دنبالم میگشت ...کسی نیست که من براش مهم باشم یونا
#چرا هست ...ا.ت ...هوففف...تو برای من مهمی ...نمیخوام اتفاقی برات بیافته چون ...تو دوست منی هومم؟! ...خودت گفتی دوست ها همه جا حواسشون به هم هست مگه نه ؟!
+آره ...خودم گفتم
#پس الان با هم میریم
سمت جنگل حرکت کردند که...
نظر یادت نره رفیق !!
الان به نظرتون تهکوک و جین گیر میافتند ؟!ممکنه مجازات بشن حتی
یا ا.ت جیهوپ رو پیدا میکنه ؟! تازه قراره کلی حرص بخورید :))))
#BTS#ARMY#BANGTAN#bts#army#fake
۹.۰k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.