مامان بزرگ یه دعای خیر قشنگی داشت که میگفت؛
مامان بزرگ یه دعای خیر قشنگی داشت که میگفت؛
"الله سیزی، دنیا یولو یولداشیزدان یاریدسین"
من اونموقعها فقط بلد بودم آمینشو برسونم و زیادی توجه نمیکردم، رفته رفته که سنم رفت بالا و رسیدم به زمان درک این جمله، دیدم که چه دعای قشنگ و پرمفهومی برامون میکرده! پیدا شدن یه رفیقِ پایه و باب خُلقیات آدم، واسه سفرِ پر چالشِ این دنیا، پیدا شدن یکی که حتی پیاده طی کردن این مسافرت دور و دراز کنارش از دلچسبترین لحظات باشه و با بودن باهاش خستگیها سر خم کنن! و با همدیگه از صفر واسه رسیدن به صد، تلاش کرد و موقع کم آوردن واسه هم دیگه انگیزه شد،
چقد حس شیرینیه! چقد حس تکرار نشدنییه!
شریک شدن با کسی که موقع تموم شدن این سفر، با رقص آخرین قطره اشکهای ذوق، بگی از بزرگترین شانسهای زندگیِ پر چالشم، قسمت شدن رفیقی مثل تو بود برام! و با اوج خوشبختی، راهی سفر ابدیت بشی...
_ شقایق انتظام
"الله سیزی، دنیا یولو یولداشیزدان یاریدسین"
من اونموقعها فقط بلد بودم آمینشو برسونم و زیادی توجه نمیکردم، رفته رفته که سنم رفت بالا و رسیدم به زمان درک این جمله، دیدم که چه دعای قشنگ و پرمفهومی برامون میکرده! پیدا شدن یه رفیقِ پایه و باب خُلقیات آدم، واسه سفرِ پر چالشِ این دنیا، پیدا شدن یکی که حتی پیاده طی کردن این مسافرت دور و دراز کنارش از دلچسبترین لحظات باشه و با بودن باهاش خستگیها سر خم کنن! و با همدیگه از صفر واسه رسیدن به صد، تلاش کرد و موقع کم آوردن واسه هم دیگه انگیزه شد،
چقد حس شیرینیه! چقد حس تکرار نشدنییه!
شریک شدن با کسی که موقع تموم شدن این سفر، با رقص آخرین قطره اشکهای ذوق، بگی از بزرگترین شانسهای زندگیِ پر چالشم، قسمت شدن رفیقی مثل تو بود برام! و با اوج خوشبختی، راهی سفر ابدیت بشی...
_ شقایق انتظام
۱.۵k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.