ددی خشن
ددی خشن
پارت: 5
کوک: دختر خالمه نیازی نیست توضیح بدم فک کنم از طرز لباس پوشیدنش فهمیده باشی که هرزه اس
یامسوک: من کسیو قضاوت نمیکنم
کوک: نگفتم قضاوت کن ولی برا خودش یه پا هرزه ست(پوزخند)
یامسوک: اوهوم
هانا: سلام کوکییی(میپره بغل کوک)
کوک:(هانارو پس میزنع)
هانا: چ چت شده نکنه عاشق این دختره ی هرزه شدی هان(اشاره به یامسوک)
کوک: نه عزیزم اشتباهه تا جایی که من دیدم تو لنگات برا همه بازه پس لقبت رو زن من نزار فهمیدی(یامسوک و میگیره تو بغلش)
هانا:(گریه)
شارلوت: آبغوره برت نداره دختر جون (رو به هانا)
چطور جرعت میکنی به عروس من بگی هرزه هاننن(داد)
هانا: خ خاله جون(گریه)
شارلوت: بسه
هانا:.....
شارلوت:(دست یامسوک و میگیره) از این به بعد یاد بگیر هرکی باهات بد رفتاری کرد جوابشو بدی باشه
یامسوک: چ چشم
شارلوت: کتابی حرف نزن که اصن خوشم نمیاد
یامسوک: اوهوم
شارلوت: راستی کوک هانا قراره چند روز اینجا بمونع مامان باباش رفتن آلمان تا موقعی که برمیگردن باید اینجا باشه
کوک: اما
شارلوت: اما نداریم خودمم خوشم نمیاد اینجا باشه
حواستم به یامسوک باشه ممکنه هانا بلایی سر یامسوک بیارع
کوک: چشم
یامسوک: چشکلی تحمل کنم حرفای دختره رو(اروم)
کوک: جوابشو بده لال که نیستی یه جوریم جوابشو بده کع کونش بسوزه باشه
یامسوک: باشه
کوک: خوبه
یامسوک: کوک
کوک: هوم
یامسوک: میتونم برم تو اتاقم
کوک: منم باهات میام
یامسوک: اما مهمونا چی..
کوک: خدمتکارا ازشون پذیرایی میکنن
جیمین:لایک کردی؟ افرین اگر لایک کردی یه بغل میدم
پارت: 5
کوک: دختر خالمه نیازی نیست توضیح بدم فک کنم از طرز لباس پوشیدنش فهمیده باشی که هرزه اس
یامسوک: من کسیو قضاوت نمیکنم
کوک: نگفتم قضاوت کن ولی برا خودش یه پا هرزه ست(پوزخند)
یامسوک: اوهوم
هانا: سلام کوکییی(میپره بغل کوک)
کوک:(هانارو پس میزنع)
هانا: چ چت شده نکنه عاشق این دختره ی هرزه شدی هان(اشاره به یامسوک)
کوک: نه عزیزم اشتباهه تا جایی که من دیدم تو لنگات برا همه بازه پس لقبت رو زن من نزار فهمیدی(یامسوک و میگیره تو بغلش)
هانا:(گریه)
شارلوت: آبغوره برت نداره دختر جون (رو به هانا)
چطور جرعت میکنی به عروس من بگی هرزه هاننن(داد)
هانا: خ خاله جون(گریه)
شارلوت: بسه
هانا:.....
شارلوت:(دست یامسوک و میگیره) از این به بعد یاد بگیر هرکی باهات بد رفتاری کرد جوابشو بدی باشه
یامسوک: چ چشم
شارلوت: کتابی حرف نزن که اصن خوشم نمیاد
یامسوک: اوهوم
شارلوت: راستی کوک هانا قراره چند روز اینجا بمونع مامان باباش رفتن آلمان تا موقعی که برمیگردن باید اینجا باشه
کوک: اما
شارلوت: اما نداریم خودمم خوشم نمیاد اینجا باشه
حواستم به یامسوک باشه ممکنه هانا بلایی سر یامسوک بیارع
کوک: چشم
یامسوک: چشکلی تحمل کنم حرفای دختره رو(اروم)
کوک: جوابشو بده لال که نیستی یه جوریم جوابشو بده کع کونش بسوزه باشه
یامسوک: باشه
کوک: خوبه
یامسوک: کوک
کوک: هوم
یامسوک: میتونم برم تو اتاقم
کوک: منم باهات میام
یامسوک: اما مهمونا چی..
کوک: خدمتکارا ازشون پذیرایی میکنن
جیمین:لایک کردی؟ افرین اگر لایک کردی یه بغل میدم
۸.۰k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.