دلبندم دیگر آنقدری مرا شکستهای که تمامی کلمات عاشقا

دلبندم ؛ دیگر آنقدری مرا شکسته‌ای که تمامی کَلَماتِ عاشقانه ، تمامِ آن اشعاری که زمانی میخواستم برای تو بخوانَم ، تمام جملاتِ پُر عطشم را از یاد برده‌ام . تک تک نوشته‌هایی که ارزوی خواندنش در حضورت را داشته‌ام در قلبم مُرده‌اند..
میدانی عزیزکرده ، حقیقَتَش دیگر حتی مرا از نوشتن نیز سرد کرده‌ای.
دیدگاه ها (۰)

پُک دیگری بر سیگارکِ نیمه سوزش زد ؛ غم هایَش به قدری سنگین ش...

ردِ لب هایَت هنوز بر رویِ فنجانِ قهوه‌ام مانده ، و من نمیتوا...

در رابطه با دیگر انسان ها چیزی نمیدانم اما مندلم میخواهد کسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط