پک دیگری بر سیگارک نیمه سوزش زد غم هایش به قدری سنگی
پُک دیگری بر سیگارکِ نیمه سوزش زد ؛ غم هایَش به قدری سنگین شده بودند ، به قدری درد کشیده بود که حتی دیگر نمیتوانست راجب به آنها کمی حرف زَنَد ، تنها به آتش کوچَکِ سیگارَش بسنده میکرد و آرزو داشت تا شاید دودِ تلخِ توتون توانایی تیره و تار کردنِ خاطراتش را داشته باشد..
- ۲.۳k
- ۲۲ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط