احتمالا تا تهش همینه حرفی و کسی نمونده

احتمالا تا تهش همینه : حرفی و کسی نمونده ...

سفینه‌ت گم شده و مدتهاست سرگردونی ...

مقصدی نداری ولی ادامه میدی ، فقط ادامه میدی و کی می‌دونه ؟ شاید یه سیاره‌ی جدید پیدا کردی که توش کمتر کلافه باشی ...

حالا به یه صبح خیلی سرد فکر کن که کنار آدم دلخواهت بیدار میشی ...

از پنجره برف روی خرمالوهای حیاط رو می‌بینی ...

دستتو دور بدن گرمش حلقه می‌کنی ...

چشماتو می‌بندی و نگران هیچی نیستی ...

تو بیداری خبری برات نیست .
بخواب آدم ساده ...
دیدگاه ها (۱۴)

ما هیچ‌ وقت از آن‌ها حرف نمی‌زنیم ، از آن‌ها که از انسان و ع...

دوستم داشتی؟ نه ... مرا بادبادکی می‌خواستی اسیر و بلندپروا...

شب بخیر و عیبی نداره اگه اطرافت هیچی درست پیش نمیره ...شب بخ...

چیزهایی هست که نمی‌دانی ... مثلا این‌ که من بلدم تو را در خا...

سلااااام به خوبان ویسگونبا اجازه شما یه خاطره براتون روایت م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط