از اونجایی که امروز آخرین روز بود با همه کسایی که د

*>🐰: از اونجایی که امروز آخرین روز بود، با همه کسایی که در اجرا به من کمک کردن یک شام شرکتی خوردم.

🐰: نباید این احساس قدردانی را فراموش کنم.

🐰: در آینده، وقتی بی تی اس دور هم جمع میشه و بقیه با ماها مصاحبه میکنن، اگه همه با هم باشیم و با هم روی صحنه اجرا کنیم، این تنها چیزیه که من می خوام. شگفت انگیز میشه. همیشه باید احساس قدردانی کنم.

🐰: البته، من باید خیلی بیشتر تلاش کنم. چون همه شماها انقدر نامه عاشقانه میفرستین که من باید مواب بدم ولی نمیتونم. برای تایید عشقت باید جوابش را بدم من سخت کار میکنممم.

*>جونگ کوک:"چرا نسخه +۱۸ درست کردی؟" چرا این نسخه +۱۸ عه؟!بیا توضیح بده که چرا درست نکنم!

جونگ کوک: خیلی بهش فکر کردم. کدام یک از دو نسخه را منتشر کنم؟ اما تصمیم گرفتم هر دو رو منتشر کنم کنم. Clean Ver.، مردم اونو متفاوت میبینن. و نسخه +۱۸ هم متفاوت ولی هیچ تفاوتی ندارن! فکر کردم سرگرم کنندست. و من چند سالمه؟

جونگ کوک: من می فهمم که چرا آرمی ها من را دوست دارن، بنابراین خیلی بهش فکر کردم. اما روشی که در مورد اون فکر کردم این بود که باید به شما جنبه های جدیدیو نشون بدم وگرنه نمیتونم باهاتون اشنا بشم. این کاریه که فقط من میتونم انجام بدم. منظورمو می فهمی؟
دیدگاه ها (۱۴)

*>جونگ کوک: من واقعا امیدوارم که با هم راحت باشیم. ای کاش مب...

🐰 می‌خوام ساختن شخصیت خودم و امتحان کنم. این ممکنه یکم حس نا...

*>جونگ کوک: بینی این دوست یکم گرفتگه باید به بهش کمک کنم (مج...

*>🐰: اگه اونو احساس نمی کردم (صادقانه)، این لایوو بعد از نوش...

پارت ۱۴

رمان عشق و نفرت پارت ۱۲خلاصه رفتیم خونه ی مامان جونگ کوک سان...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط