فیک: انتقام عشق
فیک: انتقام عشق
part⁶
*دوماه بعد
دوماه مثل برق باد گذشت، هیچ خبری از جئون نبود
دختر توی این دوماه چشم به راه جئون بود با یه خبر، خبری که تاعین میکرد چه اتفاقی در انتظار شان است
کل زیرزمینپرشده بود از صدای های فریاد قربانی های و صدای جز اون نمیآمد
صدای فریاد ها میآمد که صدای کفش های فردی مانع فریاد آنها و مانع کار های نگهبان ها شد
همه سرشان به سمت پله ها چرخید و همه قامت جئون را روی پله ها دیدن
دختر وقتی جئون را دید سریع از روی زمین بلند شد و دستانش را روی میله های زندان گذاشت،با چشمانش جئون را دنبال میکرد
جز صدای کفش های جئون صدای دیگری نمیآمد که جئون به آخرین پله رسید، با دستانش به نگهبان ها نشان داد که کارشان را ادامه دهند،نگهبان ها به شکنجه دادن افراد ادامه دادند
جئون به راهش ادامه داد و جلوی سِلول دختر ایستاد و به دختر نگاه میکرد
دختر با چشمانش از جئون میپرسید که"چیشد؟"
ولی جئون با چشمانش با دختر حرفنمیزد
با دستش به نگهبان اشاره کرد که دَر سِلول دختر را باز کنند و اینکار را کردند
دختر دیگر در زندان کوچیک نبود و پایش را از سِلول بیرون گذاشت و در یک قدمی جئون ایستاد و لب زد...
what mine:"چیشد؟"
"Jungkook:چی چیشد؟"
what mine:"مطمعنم که رفتی دنبال دلیل کار بابام"
"Jungkook:نه"
what mine:"چی؟نه؟آخه چرا؟خودت گفتی میری"
"Jungkook:من چیزی نگفتم تو الکی برای خودت فکرخیال کردی"
what mine:"یعنی چی؟ من توی این دوماه منتظر یه خبر از تو بودم"
"Jungkook:مگه من گفتم منتظر باش،خودت منتظر بودی"
what mine:"هیییی؛تقصیر منه که منتظر تو بودم"
"Jungkook: بهت گفتممیخواستی نباشی"
what mine:"دیگه نیستم، دیگه منتظر تو نیستم"
"Jungkook:خوبه"
what mine:"حالا چیکار کنم؟ چرا در سِلول رو باز کردی؟"
"Jungkook:دلت میخواد بازم اینجا بمونی؟"
what mine":چی؟"
"Jungkook:یه سوال پرسیدم جواب بده"
what mine:"نمیخوامبمونم"
"Jungkook: خب پس برو"
what mine:"چی؟برم؟"
"Jungkook:نمیخوام اینجا تحملت کنم،پس همین الان برو"
what mine:"یعنی دیگه باهام کاری نداری؟"
"Jungkook: تا ببینم چیمیشه"
what mine:"باشه میرم"
"Jungkook:بیا دنبالم"
دختر دنبال جئون رفت
دختر در تعجب بود و دلیل کار جونگکوک را نمیدانست ولی بیشتر سوال نمیرسید
میدانست اگه بیشتر از این سوال بپرسد جئون دیگه ولش نمیکنه
دخترپشت سر جئون راه میرفت و از پله ها بالا میرفتند
و از زیرزمین خارج شدن
وقتی که از زیرزمین بیرون امدن بیرون خانه بودن یعنی حیاط
دختر دوماهی بود که هوای تمیز تنفس نمیکرد و وقتی که از زیرزمین بیرون آمدن دختر چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید
شب بود و باد خنکی به صورتش میوزید
باد از لای موهای دختر گذر میگرد و موهاش در هوا تکان میخورد
داشت از باد خنک بهاری لذت میبرد که صدای بَم جئون مانع آن شد و بهش گفت...
part⁶
*دوماه بعد
دوماه مثل برق باد گذشت، هیچ خبری از جئون نبود
دختر توی این دوماه چشم به راه جئون بود با یه خبر، خبری که تاعین میکرد چه اتفاقی در انتظار شان است
کل زیرزمینپرشده بود از صدای های فریاد قربانی های و صدای جز اون نمیآمد
صدای فریاد ها میآمد که صدای کفش های فردی مانع فریاد آنها و مانع کار های نگهبان ها شد
همه سرشان به سمت پله ها چرخید و همه قامت جئون را روی پله ها دیدن
دختر وقتی جئون را دید سریع از روی زمین بلند شد و دستانش را روی میله های زندان گذاشت،با چشمانش جئون را دنبال میکرد
جز صدای کفش های جئون صدای دیگری نمیآمد که جئون به آخرین پله رسید، با دستانش به نگهبان ها نشان داد که کارشان را ادامه دهند،نگهبان ها به شکنجه دادن افراد ادامه دادند
جئون به راهش ادامه داد و جلوی سِلول دختر ایستاد و به دختر نگاه میکرد
دختر با چشمانش از جئون میپرسید که"چیشد؟"
ولی جئون با چشمانش با دختر حرفنمیزد
با دستش به نگهبان اشاره کرد که دَر سِلول دختر را باز کنند و اینکار را کردند
دختر دیگر در زندان کوچیک نبود و پایش را از سِلول بیرون گذاشت و در یک قدمی جئون ایستاد و لب زد...
what mine:"چیشد؟"
"Jungkook:چی چیشد؟"
what mine:"مطمعنم که رفتی دنبال دلیل کار بابام"
"Jungkook:نه"
what mine:"چی؟نه؟آخه چرا؟خودت گفتی میری"
"Jungkook:من چیزی نگفتم تو الکی برای خودت فکرخیال کردی"
what mine:"یعنی چی؟ من توی این دوماه منتظر یه خبر از تو بودم"
"Jungkook:مگه من گفتم منتظر باش،خودت منتظر بودی"
what mine:"هیییی؛تقصیر منه که منتظر تو بودم"
"Jungkook: بهت گفتممیخواستی نباشی"
what mine:"دیگه نیستم، دیگه منتظر تو نیستم"
"Jungkook:خوبه"
what mine:"حالا چیکار کنم؟ چرا در سِلول رو باز کردی؟"
"Jungkook:دلت میخواد بازم اینجا بمونی؟"
what mine":چی؟"
"Jungkook:یه سوال پرسیدم جواب بده"
what mine:"نمیخوامبمونم"
"Jungkook: خب پس برو"
what mine:"چی؟برم؟"
"Jungkook:نمیخوام اینجا تحملت کنم،پس همین الان برو"
what mine:"یعنی دیگه باهام کاری نداری؟"
"Jungkook: تا ببینم چیمیشه"
what mine:"باشه میرم"
"Jungkook:بیا دنبالم"
دختر دنبال جئون رفت
دختر در تعجب بود و دلیل کار جونگکوک را نمیدانست ولی بیشتر سوال نمیرسید
میدانست اگه بیشتر از این سوال بپرسد جئون دیگه ولش نمیکنه
دخترپشت سر جئون راه میرفت و از پله ها بالا میرفتند
و از زیرزمین خارج شدن
وقتی که از زیرزمین بیرون امدن بیرون خانه بودن یعنی حیاط
دختر دوماهی بود که هوای تمیز تنفس نمیکرد و وقتی که از زیرزمین بیرون آمدن دختر چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید
شب بود و باد خنکی به صورتش میوزید
باد از لای موهای دختر گذر میگرد و موهاش در هوا تکان میخورد
داشت از باد خنک بهاری لذت میبرد که صدای بَم جئون مانع آن شد و بهش گفت...
۱۳.۳k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.