p2
p2
+ امکان نداره
بلند شدم رفتم جلو در خوابگاه
کلی آدم جمع شده بودن
بیخیال شدم رفتم تو اتاق
گوشیم رو برداشتم و به جیمین زنگ زدم
شماره جیمین رو گرفته بودم
بعد از چند بوق برداشت
+ الو جیمین شی
_ چیه (سرد)
+ میخوام ببینمت
_ باش به این آدرس که میفرستم بیا
قطع کرد
رفتم حاضر شدم یه لباس لی پوشیدم و رفتم به آدرس
یه کوچه خلوت بود
هیچ خونه ای نبود بیشتر بار و مغازه بود
رفتم داخل ساختمانی که لوکیشن داد
یه بار بود
سمت بادیگارد رفتم
+ سلام میخوام جیمین رو ببینم
بادیگارد: طبقه آخر دارن کار میکنن
رفتم بالا جیمین داشت قمار میکرد
کارش این بود؟
+ جیمین شی
از میز قمار بلند شد اومد سمتم
_ برو تو اون اتاق منتظر باش میام
رفتم تو اتاق کاملا مشکی بود
در و دیوار اسم عایق صدا بود
نشستم رو تخت وایی چقد نرمه
بعد چند دقیقه اومد نشست رو صندلی
_ خب کارت و بگو
+ هیچی میخواستم ببینمت
ببینم ما هنوزم باهم رابطه داریم؟
_ نه ببین من میخوام باهات کات کنم
+ چرا؟
_ چون دیگه دوست دختر نمیخوام زن میخوام
+ کسی تو زندگیته
_ نه ولی اولین نفر که بیاد همسرم میشه
+ نمیشه من دوست دخترت باشم؟
_ نه بلکه تو زنم میشی
+ چی؟
_ هوفف ا.ت من میخوام تو زنم بشی
+ چرا
_ میخوام مالکیتت و بدست بیارم
+ نخیر من باهات ازدواج نمیکنم
_ اونوقت چرا
+ ببین من دوستت دارم اما تو یه قمار باز و قاتل هستی
_ البته که تو زنم میشی
چون باید بشی
+ نمیشم
جیمین ویو
بلند شد میخواست بره که دستشو گرفتم پرتش کردم رو تخت
_ همین که گفتم ( بلند)
همینجا میمونی تا یکماه دیگه من کارارو انجام دادم تو همسرم میشی
رفتم بیرون و در و قفل کردم
یکم منتظر موندم که صدای گریه اش اومد
حق داشت ولی هدف من از اول همین بود
اصن برای همین از زندان فرار کردم
فرار کردم تا باهاش ازدواج کنم
چون منو مجذوب خودش کرده ، دوسش دارم ..
+ امکان نداره
بلند شدم رفتم جلو در خوابگاه
کلی آدم جمع شده بودن
بیخیال شدم رفتم تو اتاق
گوشیم رو برداشتم و به جیمین زنگ زدم
شماره جیمین رو گرفته بودم
بعد از چند بوق برداشت
+ الو جیمین شی
_ چیه (سرد)
+ میخوام ببینمت
_ باش به این آدرس که میفرستم بیا
قطع کرد
رفتم حاضر شدم یه لباس لی پوشیدم و رفتم به آدرس
یه کوچه خلوت بود
هیچ خونه ای نبود بیشتر بار و مغازه بود
رفتم داخل ساختمانی که لوکیشن داد
یه بار بود
سمت بادیگارد رفتم
+ سلام میخوام جیمین رو ببینم
بادیگارد: طبقه آخر دارن کار میکنن
رفتم بالا جیمین داشت قمار میکرد
کارش این بود؟
+ جیمین شی
از میز قمار بلند شد اومد سمتم
_ برو تو اون اتاق منتظر باش میام
رفتم تو اتاق کاملا مشکی بود
در و دیوار اسم عایق صدا بود
نشستم رو تخت وایی چقد نرمه
بعد چند دقیقه اومد نشست رو صندلی
_ خب کارت و بگو
+ هیچی میخواستم ببینمت
ببینم ما هنوزم باهم رابطه داریم؟
_ نه ببین من میخوام باهات کات کنم
+ چرا؟
_ چون دیگه دوست دختر نمیخوام زن میخوام
+ کسی تو زندگیته
_ نه ولی اولین نفر که بیاد همسرم میشه
+ نمیشه من دوست دخترت باشم؟
_ نه بلکه تو زنم میشی
+ چی؟
_ هوفف ا.ت من میخوام تو زنم بشی
+ چرا
_ میخوام مالکیتت و بدست بیارم
+ نخیر من باهات ازدواج نمیکنم
_ اونوقت چرا
+ ببین من دوستت دارم اما تو یه قمار باز و قاتل هستی
_ البته که تو زنم میشی
چون باید بشی
+ نمیشم
جیمین ویو
بلند شد میخواست بره که دستشو گرفتم پرتش کردم رو تخت
_ همین که گفتم ( بلند)
همینجا میمونی تا یکماه دیگه من کارارو انجام دادم تو همسرم میشی
رفتم بیرون و در و قفل کردم
یکم منتظر موندم که صدای گریه اش اومد
حق داشت ولی هدف من از اول همین بود
اصن برای همین از زندان فرار کردم
فرار کردم تا باهاش ازدواج کنم
چون منو مجذوب خودش کرده ، دوسش دارم ..
۹.۸k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.