وقتی از مادر ناتنیت خریدت..

وقتی از مادر ناتنیت خریدت..

ا.ت ویو
من ا.تم و ۱۹ سالمه و با مادر ناتنی ام زندگی میکنم
اون زیاد دوستم نداره فقط میخواد براش پول ببرم
با اتوبوس به خونه رفتم تا برا مامان پول ببرم
کلید انداختم و رفتم تو
مثل همیشه داشت با مرد ها خوش و بش میکرد و سیگار میکشید
+ سلام من اومدم
÷ خوش اومدی دخترم این کارتو بگیر برام یه سیگارو ویسکی ۴۰ درصد بکیر بیار یادتم باشه از این سوپر مارکت سره کوچه نگیری حتما برو اون میدون
+ مامان اونجا خیلی دوره
÷ حرف نباشه
خب داشته میگفتی عزیزم( رو به مرده)
هوفف
دوباره رفتم تا میدون خیلی راه بود
رفتم تو سوپری دور میدون و سیگار و ویسکی خریدم رفتم خونه
+ بفرما
گذاشتم جلوش و رفتم داخل اتاق
یه دوش ۱۵ مینی گرفتم
موهای خرمایی و بلندم و خشک کردم و شونه کردم
بعد تینت زدم و رفتم پایین نشستم پیش مامانم
اون مردا رفته بودن
÷ اها راستی ا.ت امروز دوست پسرم قراره بیاد میخوام باهات اشناش کنم
+ اوم چه جالب ، چقد دوست پسر داری تو
÷ چیمیگی تو وا این یکی فرق داره
+ اوک
بعد رفتم یه چرت کوچولو زدم

بلند شدم برم اب بخورم داشتم از پله پایین میرفتم
که صدای ناجوری می اومد
رفتم پایین که بله مامانم داشت یکی رو میبوسید
یارو روش خیمه زده بود(سوپرایز قراره بشید)
+ اهم اهم
از هم جدا شدن و مثل ادم نشستن منم رفتم رو مبل رو به روشون
÷ دخترم این هم عشق زندگیم کیم تهیونگ
_ سلام
+ خدافظ
مامان اینکه از خودت کوچکتره
÷ چه ربطی داره این ددی منه
+ اوک بابا با اون ددیت
_ چه طرز حرف زدنه(اخم)
+ مادر خودمه به تو مربوط نیس
_ ببند دهنتو کوچولو(اخم)
بالاخره بزرگترتم
بلند شدم بدون حرف رفتم تو اشپزخونه..