عشق را نمیدانم

عشق را نمی‌دانم !
ولی به نام تو که می‌رسم سلول به سلول
لبریز اشتیاق می‌شوم.
تو را که می‌بینم
به هیجان می‌آیم هزاران هزار پروانه‌ی عاشق
میان هزارتوی قلبم، پرواز می‌کنند.
بی‌اختیار به تو فکر می‌کنم هر لحظه ،
دلم می خواهد
تمام موسیقی‌های خوبِ جهان را با تو بشنوم
و تمام رازهای پنهان دلم را با تو بگویم.
نامت را چه بگذارم ؟ وطن؟ رفیق؟ عشق؟!
تو واقعا کیستی؟
تو کیستی و از اهالیِ کدامین جهانی که
اینهمه دوستت دارم؟

#نرگس_صرافیان_طوفان

#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته #عاشقانه #دلبرانه #دلتنگی
#عشقولانه #عشق_جان
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

در جمعشان بودم که پنهانی دلم رفتباور نمی کردم، به آسانی دلم ...

آره خب،آدما هم گاهی حوصلشون سر میره،خب طبیعیم هست،باید دنبال...

تو دلت برام تنگ نشد؟!صبحا وقتی بیدار شدی، شبا موقع خواب، نگا...

به نظرتون اگر توی یک رابطه جدی باشین بازم گوشی وسیله شخصیه ؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط