فیک جونگکوک: انتقام عشق
فیکجونگکوک: انتقام عشق
part²²
ویو چهمین
تهیونگ مَرد خوبی بود
با یونسو حسابی جور شده بود باهاش بازیکرد
دیگه هوا تاریک شده بود دوستم که مامان یونسو بود بهم زنگ زد گفت که دیگه دیروقته
یونسو از تهیونگ خدافظی کرد منم همینطور بعدشم رفتیم خونه
نارا که مامان یونسو میشد شام درست کرده بود و به اصرار یونسو پیشش موندم
تا ساعت۱۲شب اونجا بودم
بعدشم دیگه یونسو خوابش برد و تونستم برم
از نارا خدافظی کردم و از خونهشون بیرون اُمدم
دیروقت بود و این وقت شب تاکسی گرفتن سخت بود و خطرناک بخاطر همین پیاده رفتم
خیابونا خلوت نبود برای همین مشکلی نبود
کمکم خیابونا داشت خلوت خلوت تر میشد و منم تندتر میرفتم
پیاده تا خونه حدود یکساعت راه بود
خیابونا دیگه خلوتشده بود و کسی نبود
توی پیادهرو داشتم راه میرفتم که سر یه کوچه یه نامه پیدا کردم که پاکت قرمز رنگی داشت
کنجکاو شدم ببینم چیه
رفتم طرفش و از روی زمین برش داشتم
نمیدونستم بازش کنم یا نه
از یه طرف گفتم یه وقت یه نامه شخصیه
از یه طرف دیگه کنجکاویم گُل کرده بود که ببینم توش چیه
پس بازش کردم
نامه رو باز کردم که توش نوشته بود
"مبارک باشه♡"
+مبارک باشه؟
این یعنیچی
معنی اینو نمیفهمم
با خودم گفتم یهوقت یکی کرمی چیزی داشته
نامه رو تا کردم و گذاشتم داخل پاکت تا خواستم بزارمش روی زمین یکی از دستم کشیدش
وقتیهم که خواستم ببینم کی از دستم کشیدش یه چیزی سیاه گذاشتن روی سرم و کشیدنم توی کوچه
داشتن جیغ میزدم و کمک میخواستم که منو نشوندن روی یه صندلی و اون چیز سیاه رو از روی سرم برداشتن
یه جایی بودن پُر از آدمایی هیکلی
ترسیده بودم که یکی گفت...
"بهبه چه خانم زیبایی؛ مبارکت باشه جئون"
چی، جئون؟
سرم رو طرف صدا برگردوندم که دیدم مَردی با موهای زرد و کتشلواری روی مبل تک نفره نشسته و داره با لبخند نگاممیکنه
و روبهروش جونگکوک نشسته بودم
با تعجب داشتم نگاش میکردمکه گفتم
+اینجه چخبره؟(تعجب)
_تو..(اَخم)
"خب خب بزارید توضیح بدم خانم محترم"
(پاش رو میندازه روی اون یکی پاش و به چهمین نگاه میکنه)
"خب خانم محترم ببخشید اول از همه که اینجوری اوردیمتون اینجا واقعا متاسفیم که باعث ترستون شدیم"
+چرا آوردیم اینجا؟باز چیشده؟
"خانم شما اون پاکتقرمزی که روی زمین بود رو باز کردید و توش نوشته بود مبارک باشه، و باید بگم که واقعا مبارکتون باشه به طرز عجیبی بهم دیگه میاین"
+چیو به بهم دیگه میایم معنی اون پاکته یعنی چی؟
part²²
ویو چهمین
تهیونگ مَرد خوبی بود
با یونسو حسابی جور شده بود باهاش بازیکرد
دیگه هوا تاریک شده بود دوستم که مامان یونسو بود بهم زنگ زد گفت که دیگه دیروقته
یونسو از تهیونگ خدافظی کرد منم همینطور بعدشم رفتیم خونه
نارا که مامان یونسو میشد شام درست کرده بود و به اصرار یونسو پیشش موندم
تا ساعت۱۲شب اونجا بودم
بعدشم دیگه یونسو خوابش برد و تونستم برم
از نارا خدافظی کردم و از خونهشون بیرون اُمدم
دیروقت بود و این وقت شب تاکسی گرفتن سخت بود و خطرناک بخاطر همین پیاده رفتم
خیابونا خلوت نبود برای همین مشکلی نبود
کمکم خیابونا داشت خلوت خلوت تر میشد و منم تندتر میرفتم
پیاده تا خونه حدود یکساعت راه بود
خیابونا دیگه خلوتشده بود و کسی نبود
توی پیادهرو داشتم راه میرفتم که سر یه کوچه یه نامه پیدا کردم که پاکت قرمز رنگی داشت
کنجکاو شدم ببینم چیه
رفتم طرفش و از روی زمین برش داشتم
نمیدونستم بازش کنم یا نه
از یه طرف گفتم یه وقت یه نامه شخصیه
از یه طرف دیگه کنجکاویم گُل کرده بود که ببینم توش چیه
پس بازش کردم
نامه رو باز کردم که توش نوشته بود
"مبارک باشه♡"
+مبارک باشه؟
این یعنیچی
معنی اینو نمیفهمم
با خودم گفتم یهوقت یکی کرمی چیزی داشته
نامه رو تا کردم و گذاشتم داخل پاکت تا خواستم بزارمش روی زمین یکی از دستم کشیدش
وقتیهم که خواستم ببینم کی از دستم کشیدش یه چیزی سیاه گذاشتن روی سرم و کشیدنم توی کوچه
داشتن جیغ میزدم و کمک میخواستم که منو نشوندن روی یه صندلی و اون چیز سیاه رو از روی سرم برداشتن
یه جایی بودن پُر از آدمایی هیکلی
ترسیده بودم که یکی گفت...
"بهبه چه خانم زیبایی؛ مبارکت باشه جئون"
چی، جئون؟
سرم رو طرف صدا برگردوندم که دیدم مَردی با موهای زرد و کتشلواری روی مبل تک نفره نشسته و داره با لبخند نگاممیکنه
و روبهروش جونگکوک نشسته بودم
با تعجب داشتم نگاش میکردمکه گفتم
+اینجه چخبره؟(تعجب)
_تو..(اَخم)
"خب خب بزارید توضیح بدم خانم محترم"
(پاش رو میندازه روی اون یکی پاش و به چهمین نگاه میکنه)
"خب خانم محترم ببخشید اول از همه که اینجوری اوردیمتون اینجا واقعا متاسفیم که باعث ترستون شدیم"
+چرا آوردیم اینجا؟باز چیشده؟
"خانم شما اون پاکتقرمزی که روی زمین بود رو باز کردید و توش نوشته بود مبارک باشه، و باید بگم که واقعا مبارکتون باشه به طرز عجیبی بهم دیگه میاین"
+چیو به بهم دیگه میایم معنی اون پاکته یعنی چی؟
۶.۰k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.