فیک جونگکوک: انتقام عشق
فیکجونگکوک: انتقام عشق
part²³
+چیو به بهم دیگه میایم معنی اون پاکته یعنی چی؟
"قضیه از این قراره که سر یه کاری که خیلی برای جئون بارزش و مهمه شرط بستیم اون کاره اصلا برای من خیلی بیارزش و کم اهمیته؛ بعدش شرط رو این گذاشتم که یه نامه رو بزاریم بیرون و هر زنی که بیاد و اونو باز کنه و بخونه؛ زن این جئون جونگکوک بشه"
+چی؟(داد)
"مبارک باشه خوشبخت شید"
_ایخدا(دستش رو میزاره روی سرش)
+(خنده)
"(خنده) از خوشحالی داره میخنده، چه بامزه"
+(خنده) وای خدا، مرسی که اینقدر خندوندیم، حالا قضیه اصلی رو بگو
"قضیه اصلی همینی بود که گفتم"
+ها؟
"شما دیگه چه بخوای چه نخوای زن این اقای"(اشاره به جونگکوک)
(چهمین به مَرده نگاه میکنه)
+شوخی میکنی دیگه؟
"چرا باید سر ازدواج شوخی کنم؟"
(چهمین از جاش بلند میشه)
+خرم کردی(داد)
+من زن این مَرد نمیشم(داد)
(مَرده از جاش بلند میشه)
"خانم عزیز الکی سرتون رو درد نیارید،بهتون گفتم که چه بخوای چه نخوای زن جئون میشی"
+عمراً(داد،عصبی)
"خب دیگه منتظر روز عروسی هستم، جئون یوقت دعوتم نکنیا، بگرنه بدجوری عصبی میشم"
"خب دیگه خوشبخت شید"
(مَرده از اونجا با آدماش میره بیرون)
(چهمین روبهروی جونگکوک دست به سینه وایمیسه)
+اینجا چخبره؟ این مَرده چی میگفت(عصبی)
(جونگکوک سرش رو میاره بالا و از جاش بلند میشه)
_فکر نکنم دیگه کَر نفهم باشی(اَخم)
(جونگکوک با آدماش از اونجا میره بیرون و اونجا فقط چهمین میمونه)
+اینجا چخبره؟
+زن این شم؟
+عمراً(داد،عصبی)
'دختر عصبی به سما دَر میره و محکم دَر رو میبنده'
'به سمت خونه تند و عصبی حرکت میکنه و تمام مسیر با خودش حرف میزنه'
+مَردَک پفیوز(عصبی)
+عمراً، عمراً، عمراً(عصبی)
'دختر سرجاش وایمیسه و با خودش حرف میزنه'
+یعنی زن جئون بشم؟
+زن اون یارو؟
+فامیلی جئون بیاد توی شناسنامهاَم؟
+عمراً(عصبی)
+ازت متنفرم جئون جونگکوک(داد)
'دختر کُل مسیر حرف<ازت متنفرم جئون> رو با خودش میزد'
'دختر، پسر هر دو از هم دیگه متنفرن و حتی روی دیدن هم دیگه رو ندارن بعد میخوان باهم دیگه ازدواح کنن'
'خندهداره، کسایی که اگه باهم دیگه تنها باشن همدیگه رو میشکن باید ازدواج کنن'
'زندگی جالبی دارن این دختر،پسر'
'زندگی پُر از اتفاق، پُر درد رنج، پُر اشتباه'
'کی میدونه یعنی اگه همدیگه رو بشناسن باهم دیگه خوب میشن'
'شاید نفرتشون تموم شه'
'فکر نکنم به این زود این نفر به اندازه ای عمق دریا به آسونی از بین بیره، شایدم بیشتر شه'
'هیشکی از بعدش خبر نداره'
'شاید از هم دیگه دست بکشند'
'شایدم هم دیگه رو ول نکن'
'همیشه مَرز بین عشق، نفرت خیلی باریکه'
'هیچ حسی هم قوی تر از کینه نیست'
'کینهای که این دو به هم دیگه دارن شاید تموم نشه'
'ای کاش میشد آینده رو دید، ولی حیف که فقط گذشته پیداس'
part²³
+چیو به بهم دیگه میایم معنی اون پاکته یعنی چی؟
"قضیه از این قراره که سر یه کاری که خیلی برای جئون بارزش و مهمه شرط بستیم اون کاره اصلا برای من خیلی بیارزش و کم اهمیته؛ بعدش شرط رو این گذاشتم که یه نامه رو بزاریم بیرون و هر زنی که بیاد و اونو باز کنه و بخونه؛ زن این جئون جونگکوک بشه"
+چی؟(داد)
"مبارک باشه خوشبخت شید"
_ایخدا(دستش رو میزاره روی سرش)
+(خنده)
"(خنده) از خوشحالی داره میخنده، چه بامزه"
+(خنده) وای خدا، مرسی که اینقدر خندوندیم، حالا قضیه اصلی رو بگو
"قضیه اصلی همینی بود که گفتم"
+ها؟
"شما دیگه چه بخوای چه نخوای زن این اقای"(اشاره به جونگکوک)
(چهمین به مَرده نگاه میکنه)
+شوخی میکنی دیگه؟
"چرا باید سر ازدواج شوخی کنم؟"
(چهمین از جاش بلند میشه)
+خرم کردی(داد)
+من زن این مَرد نمیشم(داد)
(مَرده از جاش بلند میشه)
"خانم عزیز الکی سرتون رو درد نیارید،بهتون گفتم که چه بخوای چه نخوای زن جئون میشی"
+عمراً(داد،عصبی)
"خب دیگه منتظر روز عروسی هستم، جئون یوقت دعوتم نکنیا، بگرنه بدجوری عصبی میشم"
"خب دیگه خوشبخت شید"
(مَرده از اونجا با آدماش میره بیرون)
(چهمین روبهروی جونگکوک دست به سینه وایمیسه)
+اینجا چخبره؟ این مَرده چی میگفت(عصبی)
(جونگکوک سرش رو میاره بالا و از جاش بلند میشه)
_فکر نکنم دیگه کَر نفهم باشی(اَخم)
(جونگکوک با آدماش از اونجا میره بیرون و اونجا فقط چهمین میمونه)
+اینجا چخبره؟
+زن این شم؟
+عمراً(داد،عصبی)
'دختر عصبی به سما دَر میره و محکم دَر رو میبنده'
'به سمت خونه تند و عصبی حرکت میکنه و تمام مسیر با خودش حرف میزنه'
+مَردَک پفیوز(عصبی)
+عمراً، عمراً، عمراً(عصبی)
'دختر سرجاش وایمیسه و با خودش حرف میزنه'
+یعنی زن جئون بشم؟
+زن اون یارو؟
+فامیلی جئون بیاد توی شناسنامهاَم؟
+عمراً(عصبی)
+ازت متنفرم جئون جونگکوک(داد)
'دختر کُل مسیر حرف<ازت متنفرم جئون> رو با خودش میزد'
'دختر، پسر هر دو از هم دیگه متنفرن و حتی روی دیدن هم دیگه رو ندارن بعد میخوان باهم دیگه ازدواح کنن'
'خندهداره، کسایی که اگه باهم دیگه تنها باشن همدیگه رو میشکن باید ازدواج کنن'
'زندگی جالبی دارن این دختر،پسر'
'زندگی پُر از اتفاق، پُر درد رنج، پُر اشتباه'
'کی میدونه یعنی اگه همدیگه رو بشناسن باهم دیگه خوب میشن'
'شاید نفرتشون تموم شه'
'فکر نکنم به این زود این نفر به اندازه ای عمق دریا به آسونی از بین بیره، شایدم بیشتر شه'
'هیشکی از بعدش خبر نداره'
'شاید از هم دیگه دست بکشند'
'شایدم هم دیگه رو ول نکن'
'همیشه مَرز بین عشق، نفرت خیلی باریکه'
'هیچ حسی هم قوی تر از کینه نیست'
'کینهای که این دو به هم دیگه دارن شاید تموم نشه'
'ای کاش میشد آینده رو دید، ولی حیف که فقط گذشته پیداس'
۹.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.