تهکوکجین تو هال:
تهکوکجین تو هال:
تهیونگ: میدونی پارچهها وقتی حوصلهشون سرمیره چی میشن؟
جونگکوک:زیر لب *
جونگکوک: خدایا! باز شروع کرد.
جونگکوک: نه عزیزم چه اتفاقی براشون میافته؟
تهیونگ: ملافه میشن.
جونگکوک:
جین: حالا میدونی کِی احساساتی میشن؟
جونگوک: لابد وقتی لباس میشن؟!
تهیونگ:من بگم هیونگ؟
جین:بگو عزیز هیونگ
تهیونگ:وقتی روشون نرم کننده میریزی
جونگکوک:
ملافه:
نرمکننده:
نگاه افتخار امیز جین:
تهیونگ: میدونی پارچهها وقتی حوصلهشون سرمیره چی میشن؟
جونگکوک:زیر لب *
جونگکوک: خدایا! باز شروع کرد.
جونگکوک: نه عزیزم چه اتفاقی براشون میافته؟
تهیونگ: ملافه میشن.
جونگکوک:
جین: حالا میدونی کِی احساساتی میشن؟
جونگوک: لابد وقتی لباس میشن؟!
تهیونگ:من بگم هیونگ؟
جین:بگو عزیز هیونگ
تهیونگ:وقتی روشون نرم کننده میریزی
جونگکوک:
ملافه:
نرمکننده:
نگاه افتخار امیز جین:
۲.۶k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.