پارتاول
پارت_اول
تهیونگ _
هایا
ازدواج اجباری
این ازدواج برای دست به سر کردن خانواده کیم تهیونگ بود
امشب عروسی آقای کیم تهیونگ و یانگ هایا بود
هایا تهیونگ و دوست داشت اما بر خلاف هایا تهیونگ هیچ حسی به هایا نداشت
گذشت...
هایا نمیدونست خوشحال باشه یا ناراحت از خشم و بغض گردنبند مرواریدش و پاره کرد که همه ی دونه هاش روی زمین پخش شد
رژ جگری که داشت و با دستش پاک کرد که باعث شد تو کل صورتش پخش بشه
قیچی برداشت لباسی که تنش بود و پاره کرد و گذاشت توی یه کیسه و با قیچی رفت تو حموم....
به خودش توی آینه نگاه کرد و قیچی رو بین موهاش برد و برید موهاشو...
بعد انداخت توی سطل زباله
آب سرد رو باز کرد و رفت زیر دوش
شروع کرد به گریه کردن
موهاش و با صورتشو شست بی حال از حموم بیرون اومد و حوله رو برداشت دورش گرف تا از سرما در برابر بدنش محافظت کنه
لباس پوشید بدون اینکه موهاش و خشک کنه رفت توی تراس نشست
از سرما پاهاش و بغل کرده بود
و اشک میریخت از این همه تنهایی
درسته این ازدواج فقط به نفع تهیونگ بود اما هایا با دل شکستش نشسته بود و داشت زار زار اشک میریخت
تهیونگ _
هایا
ازدواج اجباری
این ازدواج برای دست به سر کردن خانواده کیم تهیونگ بود
امشب عروسی آقای کیم تهیونگ و یانگ هایا بود
هایا تهیونگ و دوست داشت اما بر خلاف هایا تهیونگ هیچ حسی به هایا نداشت
گذشت...
هایا نمیدونست خوشحال باشه یا ناراحت از خشم و بغض گردنبند مرواریدش و پاره کرد که همه ی دونه هاش روی زمین پخش شد
رژ جگری که داشت و با دستش پاک کرد که باعث شد تو کل صورتش پخش بشه
قیچی برداشت لباسی که تنش بود و پاره کرد و گذاشت توی یه کیسه و با قیچی رفت تو حموم....
به خودش توی آینه نگاه کرد و قیچی رو بین موهاش برد و برید موهاشو...
بعد انداخت توی سطل زباله
آب سرد رو باز کرد و رفت زیر دوش
شروع کرد به گریه کردن
موهاش و با صورتشو شست بی حال از حموم بیرون اومد و حوله رو برداشت دورش گرف تا از سرما در برابر بدنش محافظت کنه
لباس پوشید بدون اینکه موهاش و خشک کنه رفت توی تراس نشست
از سرما پاهاش و بغل کرده بود
و اشک میریخت از این همه تنهایی
درسته این ازدواج فقط به نفع تهیونگ بود اما هایا با دل شکستش نشسته بود و داشت زار زار اشک میریخت
- ۱۴.۱k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط