اعتراف دیر P6

وجیمین هنوزم داغونه
اون طلاق گرفت تا ات شاد باشه

ویو ات
نمیدونم چم شده از صب تا حالا حالت تهوع دارم هیچیم نمیتونم بوخورم
امروز باید جیمین و ببینم
امروز اخرین شاخع گل رزی که تو مهریم بود رو باید بده
(دوستان تو کره تمام دارایی ها نصف میشه و اصلا همچین چیزی نیست ولی شما تصور کنید مث ایرانه )
حالم هنوزم جالب نبود
+الو ......جیمین
_(حتی صداشم برام غم انگیز و دلگرم کننده بود )
جانم ؟
+امروز اخرین گل رو باید بدی بیا به این کافه ای که ادرسش رو برات میفرستم اونجا همو ببینیم
_باشه هر چی تو بخوای

(فلش بک به وقتی میرسن به کافه )
+_سلام (مقابل به هم گفتن )
_بیا بشین
+ممنون
خب امروز......ام....اخرین روزیه که همو......همو.....اووقققق (مثلا اوق زده و حالش بد شده )
_ات‌...ات...خوبی....چی شده ...
+نمیدونم ....از امروز صب اینجوری شدم ....
_بیا بریم بیرون یکم هوا بوخوری
+باشع
@وقتی پاشدن که برن ات بیهوش شد و جیمین سریع گرفتش (افرین به جذابم )
ات رو براید استایل بغل کرد و برد تو ماشین و بردش بیمارستان

&خوب شما همراه خانم پارک هستید
_بله
&تبریک میگم ایشون باردارن
+ چیییییی (از ذوق )
یعنی الان من دارم مادر میشم
&بله بهتون تبریک میگم
_ات
+بله
_تو ازدواج کردی ؟یا با کسی تو رابطه بودی
+(اگه بگم نه ما باید با هم زندگی کنیم به خاطر بچم ولی اگه بگم ارهههه....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پایان
ببخشید دیر شد
حالم زیاد اوکی نبود واسه همین
نیاز به زمان داشتم برای نوشتن ممنون میشم با لایکاتون و حمایتاتون بهم انرژی بدید
دیدگاه ها (۱۲)

*گایز میدونستید ما ادمینا چقدر زحمت میکشیم تا برای شما کلی ف...

های دوستان خبر فوق‌العاده امشب براتون دو پارت از هر دو تا فی...

اعتراف دیر P4

این واقعا ترسناکه که یه لبخند میتونه بزرگترین درد ها رو پنها...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

جیمین فیک زندگی پارت ۸۷#ویو ات بدو بدو بدو همینجوریش هم دیر ...

سناریو درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط