سلام عزیزِ کهکشان های دور

سلام عزیزِ کهکشان های دور
نوشتم خط زدم، نوشتم و باز هم خط زدم. مثلا در قسمتی نوشتم که امشب ماه در زیباترین شکل خود در آسمان بود و من ماه را نگاه کردم و آرزو کردم که توهم ماه را نگاه کنی، اما نکردی، میخواستم که نگاه کنی میخواستم که نقطه پیوندی در جهان داشته باشیم اما نشد.. نخواهیم داشت..
خط زدم، تمامی این جزئیات را خط زدم باز هم نشد ...
اما هم قبیله! باید بگویم که این واقعیت درباره من وجود دارد که جز تو، هیچکس نمیتوانست انگشتان زخمی، قلب مچاله شده، پوست به درد امده،چشمان پراز اشک، و حالت اندوهناک مرا دوست بدارد...
بخاطر تمام بودن ها، همدردی ها، چگونه تشکر کنم هم درد مهربانم؟؟
حالا ، کهکشانها از هم دوریم حتی به اندازه عطر یک چای دارچین مخصوص تو، هم نزدیک نیستیم...
.
راستی، دل یار عزیزم! به تو گفته بودم وقتی از خدایان برای غم ما کاری بر نیاید تنها امید ادمی آغوش است؟؟ مثلا سالها، هزاران سال بعد وسط شلوغ ترین مکان شهر منتظر آغوشت باشم!!!!!
#پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #دلنشین #عاشقانه #تنهایی #تکست_ناب #عشق