My vampire partner part : ۵۷

جیمین اكثر ساعات را با خانواده اش میگذراند با بچه ای روی شانه اش و دو بچه روی پاهایش
اِما را مانند یک بچه ی کوچک کمروی در حال رشد ، در هلويتا ، قلعه ی نظامی خون آشام ها در روسیه تصور کرد.
گرچه هلویتا با طلا ساخته شده بود ولی تاریک و نمور بود...باید بداند چون زمانی را در سیاه چال هایشان سپری کرده.
در واقع اگر اِما از قبل به نیواورلئان سفر نکرده باشد باید وقتی جیمین آنجا زندانی بوده در آن قلعه بوده باشد
خون آشام هایی که آنجا زندگی میکردند درست مثل خانه سرد بودند
با محبت او را لمس نمیکردند...جیمین هرگز محبت یک خون آشام را ندیده بود
اگر اِما اینطور به این نیاز داشت چطور بدون این دوام آورده بود؟
شک کرده بود که این خون آشام باید مدت زیادی بدون مرد باشد ولی حالا میدانست که اگر کسی را داشته به اندازه ی کافی او را لمس نکرده بود و اِما احتمالا از دستش خلاص شده
بیاد میاورد وقتی که در حمام بودند چقدر تنگ بوده و واکنشش باعث شد فکر کند که آیا هرگز مردی داشته.
ولی حالا فکر میکرد بعید است که او باکره باشد چون بسیاری از جاودانگان به رقم قرن‌ها زنده ماندن از اینکار پرهیز میکردند
او کوچک و همانطور که خودش گفته بود خجالتی بود
یاداوری و*اژ*ن تنگش باعث شد بطرز دردناکی برای او سخت شود
او را از روی رانش بلند کرد و بسمت سی*نه اش چرخاند
اِما منقبض شد...بدون شک بخاطر آل*ت*ش که زیر با*س*ن او ضربان داشت.
نیاز او را اذیت می کرد
اِما لباس زیر ابریشمی پوشیده بود که کوچکتر از یک بند بود و دیدنش حتی از چیزی که تصور میکرد بهتر بود
جیمین دهانش را باز کرد تا به سادگی به اِما اطلاع بدهد که میخواهد انگشتانش را بین ران هایش بلغزاند سپس او را روی آل*ت*ش بنشاند
ولی قبل از اینکه بتواند دستان ظریف زن روی سینه ی مرد و پوست رنگ پریده اش کنار پوست تیره ی او قرار گرفت
خون آشام لحظه ای منتظر ماند انگار امتحان میکرد و وقتی لیکا هیچ کاری با دستانش نکرد سرش را مقابل سینه اش قرار داد تا بخوابد
جیمین سرش را عقب برد و با سرخوردگی بخاطر این به او اخم کرد
این باعث میشد به او اعتماد کند
اعتماد داشت که هنگام خواب او را نکند؟
لعنتی... چرا اینکار را کرد؟
با یک ناسزا او را از آب بیرون برد
دستان اِما هنوز روی سینه اش قرار داشت و کمی مشت شده بود
جیمین با حوله او را خشک کرد و بعد او را روی تخت گذاشت
انتهای موهای بلوندش کمی نم دار بود و رایحه ی مطبوعش او را در برگرفته بود

سلام به همگی من برگشتم (البته ۷ روز زودتر) حالتون چطوره
اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما اگر پارت هدیه میخواین لایک هاتون بالای ۳۳ تا باشه
دیدگاه ها (۱۰)

My vampire partner part : ۵۸

My vampire partner part : ۵۹

My vampire partner part : ۵۶

My vampire partner part : ۵۵

پارت پنجم:داستان از دیدگاه یونگی: با جیمین در زیر شیروانی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط