آدمی گاهی
آدمی گاهی
به بن بست احساس می رسد !
می دانید چه می خواهم بگویم ...؟!
آنقدر در دوست داشتن معلق می ماند
که نه طاقت برگرداندن قدم هایش را دارد
و نه توان دست و پا زدن برای رسیدن !
در همان نقطه ی بلاتکلیفی می نشیند و
تا چشم کار می کند به احساس خود سیلی می زند
خاطرات خاک خورده ی خود را مرور می کند و
روزی چندبار می میرد ... !
به بن بست احساس می رسد !
می دانید چه می خواهم بگویم ...؟!
آنقدر در دوست داشتن معلق می ماند
که نه طاقت برگرداندن قدم هایش را دارد
و نه توان دست و پا زدن برای رسیدن !
در همان نقطه ی بلاتکلیفی می نشیند و
تا چشم کار می کند به احساس خود سیلی می زند
خاطرات خاک خورده ی خود را مرور می کند و
روزی چندبار می میرد ... !
۵.۷k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.